ترنم بهار: زير نويس ها و پيام هاي كوتاه ويژه موضوع سال 1393

مشخصات كتاب

سرشناسه: سقلاطوني، مريم، 1354 -

عنوان و نام پديدآور: ترنم بهار: زير نويس ها و پيام هاي كوتاه ويژه موضوع سال 1393/

به كوشش مريم سقلاطوني.

مشخصات نشر: قم: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي، 1392

مشخصات ظاهري: 102 ص.؛ 14/5×21/5 س م.

ISBN: 978 – 964 – 514 – 337 – 2 35000 ريال؛.

وضعيت فهرست نويسي: فيپا

يادداشت: با آثاري از: عليرضا رنجبر، مريم سقلاطوني، عباس نادري و علي كاملي.

يادداشت: كتابنامه: ص. 149.

موضوع: خميني ، روح الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، 1279 - 1368.

-- نظريه درباره اقتصاد

موضوع: خميني، روح الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، 1279 - 1368.

-- نظريه درباره فرهنگ

موضوع: خامنه اي، علي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، 1318 - -- نظريه درباره اقتصاد

موضوع: خامنه اي، علي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، 1318 - -- نظريه درباره فرهنگ

موضوع: اقتصاد -- ايران

موضوع: فرهنگ ايراني

شناسه افزوده: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي

رده بنديكنگره: 1393 4 ت 78 الف / 1574 / 5 DSR

رده بنديديويي: 0842 / 955

شماره كتاب شناسي ملي: 3464713

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

مقدمه

مقدمه

مقام معظم رهبري سال 1393 را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» نام گذاري كردند. ايشان در بخشي از پيام نوروزي خود فرمودند:

در اواخر سال 92 بحمدالله يك زيرساخت فكري و نظري براي حماسه اقتصادي به وجود آمد؛ سياست هاي «اقتصاد مقاومتي» اعلام شد و زمينه آماده است براي اينكه ان شاءالله تلاش لازم در اين باب انجام بگيرد. در نگاه به سال 93 آنچه به نظر اين حقير مهم تر از همه است، دو مسئله است: يك مسئله همين مسئله اقتصاد، و ديگري مسئله فرهنگ است. در هر دو عرصه و در هر دو زمينه، توقعي كه وجود دارد، تلاش مشتركي است ميان مسئولان كشور و آحاد مردم. آنچه براي بناي زندگي و سازندگي آينده مورد انتظار است، بدون مشاركت مردم تحقق پذير نيست. بنابراين، علاوه بر مديريتي كه مسئولين بايد انجام بدهند، حضور مردم در هر دو عرصه، لازم و ضروري است؛ هم عرصه اقتصاد، هم عرصه فرهنگ.

ازاين رو، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما در همكاري و

ص: 8

همراهي با تلاشگران عرصه رسانه ملي در تحقق اين مهم، مجموعه پيام هاي كوتاه و زيرنويس هاي تلويزيوني را تدوين، و به اهالي رسانه تقديم مي كند. اميد است اين اثر، رضايت همكاران و مخاطبان رسانه ملي را جلب كند.

ص: 9

بخش اول: جايگاه اقتصاد در كلام امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

اشاره

بخش اول: جايگاه اقتصاد در كلام امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

ص: 10

ص: 11

انديشه اقتصاد اسلامي در ايران، استقلال و خوداتكايي و عزتمندي، آرماني بلند است و آنچه به نفوذ اين «انديشه» كمك كرده، آرزوهاي امام رحمه الله و مقام معظم رهبري در جهت استقلال و خودكفايي، مجد و عزت مردم، از بين رفتن فاصله هاي طبقاتي و در يك كلام، نجات مردم از يوغ استعمارگران است. در ذيل به برخي از اين آرمان ها و انديشه ها اشاره شده است.

الف ) اقتصاد در كلام امام خميني رحمه الله

الف ) اقتصاد در كلام امام خميني رحمه الله

ملتي كه «15 خرداد»، روز خون، و «17 شهريور» روز نويد پيروزي خون؛ جمعه «سياه روزي» رژيم را با افتخار پشت سر گذاشته است، از محاصرات اقتصادي و نظامي باك ندارد.(1)

تنها با استقرار حكومت عدل اسلامي مورد تأييد و پشتيباني مردم و با شركت فعالانه همه ملت است كه مي توان خرابي هاي عظيم فرهنگي و اقتصادي و كشاورزي را كه رژيم سابق به وجود آورده است، جبران نمود.(2)

يكي از مسائل مهم ما مسئله اقتصاد است. ما بايد سعي كنيم كه از حيث اقتصادي قوي و بدون وابستگي باشيم.(3)


1- صحيفه نور، ج13، صص 65 و66.
2- صحيفه نور، ج4، صص207 و 208.
3- صحيفه نور، ج17، ص5.

ص: 12

مادامي كه ما محتاجيم از ديگران چيز بگيريم، مستقل نيستيم. مادامي كه ما زراعتمان به اندازه اي نشود كه دستمان پيش ديگران دراز نباشد، وابسته هستيم.(1)

ما بايد زحمت بكشيم تا در همه ابعاد، خودكفا باشيم. امكان ندارد كه استقلال به دست بيايد قبل از اينكه استقلال اقتصادي داشته باشيم.(2)

وابستگي اقتصادي، مسئله اي است كه وابستگي هاي بسياري را به دنبال مي آورد.(3)

اسلام وابستگي شما را و خودمان را به ديگران منكر است؛ مي گويد نبايد صنعت ما وابسته باشد، نبايد زراعت ما وابسته باشد. نبايد اقتصاد ما وابسته باشد.(4)

اگر همه اجزاي اين مملكت يا هر مملكت ديگري، كاري كه به آنها محول است خوب انجام بدهند، مملكت آباد مي شود.(5)

بايد خودمان كوشش كنيم و خودمان جهاد كنيم؛ جهاد در كارخانه ها و كارگري، جهاد در كشاورزي.(6)

همه اقشار ملت امروز بايد كاري انجام بدهند. بيكاري، كم كاري برخلاف مسير ملت است.(7)

آن روز ما به آخر مقصد مي رسيم كه همه چيزمان اسلامي باشد؛ بازار يك بازار اسلامي باشد.(8)


1- صحيفه نور، ج13، ص198.
2- صحيفه نور، ج10، ص105.
3- صحيفه نور، ج11، ص116.
4- صحيفه نور، ج9، ص166.
5- صحيفه نور، ج7، ص238.
6- صحيفه نور، ج 17، ص237.
7- صحيفه نور، ج 11، ص 142.
8- صحيفه نور، ج 7، ص39.

ص: 13

ايران كشوري است كه بايد كشاورزي آن اساس همه كارها باشد.(1)

هيچ ملتي نمي تواند استقلال پيدا كند، الا اينكه خودش، خودش را بفهمد.(2)

تا ارتباطتان را از دنيا قطع نكنيد، اين ارتباطي كه شما را به انزواي حقيقي مي كشد نمي توانيد خودتان اهل صنعت بشويد و نمي تواند مملكتتان صنعتي بشود.(3)

به مسئولين و دست اندركاران در هر رده مي گويم كه شرعاً بر همه شما واجب است كه همت كنيد تا آخرين رگ و ريشه هاي وابستگي اين كشور [به] بيگانگان را در هر زمينه اي قطع كنيد.(4)

اگر كشاورزان ما باورشان اين باشد كه ما مي توانيم در كشاورزي به جايي برسيم كه صادر كنيم و وابسته به غير نباشيم، بلكه ديگران محتاج ما باشند، مي توانند.

اقتصاد ما بايد متحول بشود. اقتصاد وابسته، به اقتصاد مستقل متبدل شود.(5)

اگر قوانين اقتصادي اسلام اجرا شود، مملكت يك اقتصاد مترقي خواهد داشت.(6)

اين محاصره اقتصادي را كه خيلي از آن مي ترسند، من يك هديه اي مي دانم براي كشور خودمان.(7)


1- صحيفه نور، ج 18، ص189.
2- صحيفه نور، ج 11، ص186.
3- صحيفه نور، ج 13، ص148.
4- صحيفه نور، ج 21، صص36 _ 39.
5- صحيفه نور، ج5، ص23.
6- صحيفه نور، ج2، ص263.
7- صحيفه امام، ج 14، صص 115 و 116.

ص: 14

محاصره اقتصادي معنايش اين است كه مايحتاج ما را به ما نمي دهند، وقتي كه مايحتاج را به ما ندادند، خودمان مي رويم دنبالش. مهم اين است كه ما بفهميم كه ديگران به ما چيزي نمي دهند، ما خودمان بايد تهيه كنيم.(1)

قصدتان بر اين باشد كه خودتان مستقل در همه چيز باشيد؛ در فرهنگ مستقل باشيد، در صنعت مستقل باشيد، در زراعت مستقل باشيد. وقتي كه بنا [را] بر اين معنا گذاشتيد و با اين عزم وارد ميدان شديد، مي توانيد كشور خودتان را نجات بدهيد .(2)

من دست و بازوي همه كساني كه بي ادعا و مخلصانه درصدد استقلال و خودكفايي كشورند را مي بوسم.(3)

مادامي كه بخواهيم مستقل باشيم و زير بار وابستگي نرويم، بايد تحمل مشكلات و قدرت مبارزه با آن را پيدا كنيم.(4)

بايد زحمت بكشيم تا در همه جناح ها خودكفا باشيم.امكان ندارد كه استقلال به دست بيايد، قبل از اينكه استقلال اقتصادي داشته باشيم.(5)

اگر ما از وابستگي فكري بيرون بياييم، همه وابستگي ها تمام مي شود.(6)

ب) اقتصاد در كلام مقام معظم رهبري

ب) اقتصاد در كلام مقام معظم رهبري

اگر عزم خود را جزم كنيم، دست به دست يكديگر دهيم و چشممان بدست دشمن نباشد كه چه زماني تحريم ها را برمي دارد يا


1- صحيفه امام، ج 14، صص 115 و 116.
2- صحيفه امام، ج 14، ص 246 .
3- صحيفه امام، ج21، ص233.
4- صحيفه امام، ج 17، صص242 و 243.
5- صحيفه امام، ج 10، ص 433.
6- صحيفه امام، ج10، ص53.

ص: 15

برنمي دارد، در عرصه هاي ديگر از جمله اقتصاد نيز حتماً به اقتدار ملي دست مي يابيم.(1)

ما رونق اقتصادي كشور را بدون تأمين عدالت اجتماعي به هيچ وجه قبول نداريم و معتقد به آن نيستيم.(2)

يكي از مهم ترين شاخص هاي ما [براي پيشرفت] ، شاخص عدالت اجتماعي است.(3)

بايد طبقات محروم، از پيشرفت اقتصادي كشور، به معناي واقعي كلمه بهره مند بشوند.(4)

يكي از سخت ترين آسيب هاي اقتصادي ما همين وابستگي به نفت است.(5)

تا يك كشور اقتصاد خود را قوي نكند، پايدار نكند، متكي به خود نكند، مستقل نكند، نمي تواند از لحاظ سياسي و فرهنگي و غيره تأثير گذار باشد. (6)

اگر مي خواهيم مردم در صحنه اقتصاد باشند، بايد صحنه اقتصادي امنيت داشته باشد.(7)

اگر امنيت را مي خواهيم، بايستي دست مفسد و سوءاستفاده چي و دورزننده قانون و شكننده قانون بسته بشود.(8)


1- سخنراني 1/1/1393.
2- سخنراني 20/12/1392.
3- سخنراني 20/12/1392.
4- سخنراني 20/12/1392.
5- سخنراني 20/12/1392.
6- سخنراني، 10/2/1391.
7- سخنراني، 10/2/1391.
8- سخنراني، 10/2/1391.

ص: 16

بايستي فعالان اقتصادي، كارآفرينان، مبتكران، سرمايه گذاران، دانشمندان، احساس كنند كه با موانع غيرمعقول مواجه نيستند؛ بتوانند حركت كنند.(1)

اقتصاد را بايد قوي كنيم تا دشمن از تأثيرگذاري از اين ناحيه مأيوس بشود؛ وقتي دشمن مأيوس شد، خيال ملت و مسئولين كشور هم راحت خواهد شد.(2)

امت اسلامي بايد از هر فرصتي براي نزديك شدن به هم و ايجاد حسن ظن استفاده كند تا آرمانهاي دنياي اسلام محقق شود.(3)

نبود عدالت، امنيت و روح برادري و نيز سلطه قدرتها، نتيجه تسلط فرهنگي غرب است.(4)

مهم ترين بخشي كه ميتواند يك شكوفايي پايدار را به وجود بياورد، توليد است؛ به خصوص آن بخش اقتصاد توليدي كه متكي به روش و متكي به علم است.(5)

جهاد اقتصادي احتياج دارد به يك مجاهدت پيچيده و عميق.(6)

جهاد اقتصادي؛ يعني مبارزه اقتصادي.(7)

وقتي انسان براي اعلاي كلمه حق، اعلاي كلمه اسلام، عزت بخشيدن به امت اسلامي و ملت مؤمن و مسلمان ايران تلاش ميكند، جهاد في سبيل الله كرده است.(8)


1- سخنراني، 10/2/1391.
2- سخنراني، 10/2/1391.
3- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
4- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
5- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
6- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
7- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
8- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.

ص: 17

برگشتن، تكيه كردن بر خود، استمداد از تواناييهاي خود؛ اين چشمه جوشان تمام نشدني اراده انساني، علاج تحريم است.(1)

پيشرفت منهاي عدالت، از نظر اسلام اصلاً پيشرفت نيست(2).

ما امروز دنبال استقلال اقتصادي هستيم... ما دنبال رها شدن كشور از وابستگي به نفت هستيم.(3)

امروز اگر ما دنبال توسعه اقتصادي هستيم، بايد كار را تقويت كنيم؛ بدون كار نمي شود.(4)

كاري كنيم كه كار و عمل سازنده؛ چه عمل فرهنگي، چه اقتصادي... براي كسي كه كننده آن است، يك عمل مقدس به حساب آيد.(5)

عدالت اجتماعي اساس است؛ اگر رونق اقتصادي در كشور باشد، اما عدل اجتماعي نباشد اين رونق اقتصادي به درد فقرا و مستضعفان نخواهد خورد.(6)

امروزه پرداختن به كارهايي كه به جنبه هاي عملي زندگي مردم ارتباطي ندارد، يك كار مسرفانه است.(7)

ما در جامعه فقط رونق اقتصادي را نمي خواهيم؛ ما رونق اقتصادي همراه با عدالت اجتماعي را مي خواهيم.(8)


1- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
2- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
3- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
4- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
5- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
6- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
7- سخنان مقام معظم رهبري، سال 1387 با كارگران و كارآفرينان.
8- روزنامه جمهوري، 15/2/1379.

ص: 18

هر نظامي، هرچند با آرايش اسلامي، اگر تأمين قسط و عدل و نجات محرومين در سرلوحه برنامه هاي آن نباشد، غيراسلامي و منافقانه است.(1)

امروز در جامعه ما برترين گام در راه استقرار عدل، رفع محروميت از طبقات محروم و تهي دست و كم درآمد است.(2)

بايستي در دستگاه هاي مختلف دولت، توجه دقيقي شود تا جلوي استفاده هاي غير منطقي و غير صحيح و منجر به ثروت هاي كلان، گرفته شود.(3)

اقتصاد و علم را در اولويت قرار دهيد و با مهار تورم، تأمين نيازهاي اساسي مردم، رونق توليد و ايجاد تحرك و آرامش در عرصه اقتصادي، اميد مردم به آينده را استمرار و افزايش دهيد.(4)

اقتصاد مقاومتي به معناي اقتصاد رياضتي نيست؛ بلكه اقتصادي است كه بتواند در مقابل بحران ها و جزر و مدهاي بين الملل، مقاوم باشد.(5)


1- حديث ولايت، ج4، صص254 و 255.
2- منشور دولت اسلامي، صص 76 _ 78.
3- منشور دولت اسلامي، ص81.
4- سخنراني 6/6/1392.
5- سخنراني 6/6/1392.

ص: 19

بخش دوم: در كلام امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

اشاره

بخش دوم: در كلام امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري

زير فصل ها

الف) اهميت و نقش فرهنگ در كلام امام خميني رحمه الله

ب) اهميت و جايگاه فرهنگ در كلام مقام معظم رهبري

ص: 20

ص: 21

الف) اهميت و نقش فرهنگ در كلام امام خميني رحمه الله

الف) اهميت و نقش فرهنگ در كلام امام خميني رحمه الله

رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است.(1)

اگر وابستگي فرهنگي داشته باشيم، دنبالش وابستگي اقتصادي، وابستگي اجتماعي و وابستگي سياسي هم هست.(2)

اگر از وابستگي فرهنگي و فكري بيرون بياييم، همه وابستگي ها تمام مي شود.(3)

بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است. (4)

اساساً فرهنگ هر جامعه، هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي دهد.(5)

اساس مليت يك ملت فرهنگ است.(6)

فرهنگ، مبدأ همه خوشبختي ها و بدبختي هاي ملت است.(7)


1- سخنراني، 4/8/1358.
2- سخنراني، 4/8/1358.
3- سخنراني، 28/6/1358.
4- صحيفه نور، ج21، ص 155.
5- صحيفه نور، ج21، ص 155.
6- صحيفه نور، ج7، ص57.
7- صحيفه نور، ج 3، ص306.

ص: 22

اگر مشكلات فرهنگي و آموزشي به صورتي كه مصالح كشور اقتضا مي كند حل شود، ديگر مسائل به آساني حل مي گردد.

اگر فرهنگ ناصالح شد، اين جوان هايي كه تربيت مي شوند به اين تربيت هاي فرهنگ ناصالح، اينها در آتيه، فساد ايجاد مي كنند.(1)

فرهنگ استعماري، جوان استعماري تحويل مملكت مي دهد.(2)

فرهنگي كه با نقشه ديگران درست مي شود و اجانب براي ما نقشه كشي مي كنند و با صورت فرهنگ مي خواهند تحويل جامعه ما بدهند، اين فرهنگ، فرهنگ استعماري و انگلي است.(3)

وقتي فرهنگ فاسد شد، جوان هاي ما كه زيربناي تأسيس همه چيز هستند، از دست ما مي روند و انگل بار مي آيند. (4)

اگر فرهنگ، فرهنگ صحيح باشد، جوان هاي ما صحيح بار مي آيند.(5)

فرهنگ [فاسد] نه تنها انسان ها را به انحطاط مي كشد، بلكه مي تواند موجب انحطاط و پوچي و در نهايت، اضمحلال جوامع شود.

اگر فرهنگ درست بشود، يك مملكت اصلاح مي شود.(6)

راه اصلاح يك مملكت، فرهنگ آن مملكت است. اصلاح بايد از فرهنگ شروع بشود.(7)

ببينيم كه فرهنگ وارداتي به ما چه كرد و ما در مقابلش چه بايد بكنيم.(8)


1- صحيفه نور، ج 3، ص306.
2- صحيفه نور، ج 3، ص306.
3- صحيفه نور، ج 3، ص306.
4- صحيفه نور، ج 3، ص306.
5- صحيفه نور، ج 3، ص306.
6- صحيفه نور، ج1، ص390.
7- صحيفه نور، ج1، ص390.
8- سخنراني، 28/2/1361.

ص: 23

خروج از فرهنگ بدآموز غربي و نفوذ و جايگزين شدن فرهنگ آموزنده اسلامي ملي و انقلاب فرهنگي در تمام زمينه ها در سطح كشور، آن چنان محتاج تلاش و كوشش است كه براي تحقق آن، ساليان دراز بايد زحمت كشيد و با نفوذ عميق و ريشه دار غرب مبارزه كرد.(1)

صدماتي كه كشور ما از فرهنگ رژيم شاه خورده است، قابل مقايسه با ضررهاي اقتصادي و غيره نبوده است .(2)

فرزندان عزيزتان را در سر كلاس ها به صورتي تربيت نماييد كه وقتي فارغ التحصيل مي شوند، جوانان برومندي تحويل جامعه گردند كه با تمام وجود معتقد باشند كه آنچه بدبختي داشتند، از ابرقدرت شرق و غرب و شرق زدگي و غرب زدگي است.(3)

جوان هاي عزيز ما كه سرمايه هاي ميهن هستند، بايد بدانند كه رفتن به غرب و شرق براي آموختن علوم مختلف، آنان را از رسيدن به مقصود كه استقلال و آزادي است، بازمي دارد و وابسته ترشان خواهد نمود.(4)

بايد همه بدانيم كه دشمنان غارتگر ما چشم طمع به دانشگاه ها دوخته اند كه ولو در آينده اي دور، به دانشگاه ها رخنه كنند و جوان هاي پاكدل را با افسانه ها و دروغ پردازي ها منحرف نمايند و راه را براي خود و چپاولگري ها و استثمارها باز نمايند.(5)

اگر دانشگاه ها اسلامي بشود، مسائل ما در آتيه هم حل است.(6)


1- سخنراني، 19/9/1363.
2- سخنراني، 24/7/1360.
3- سخنراني، 1/7/1361.
4- سخنراني، 22/11/1362.
5- سخنراني، 22/11/1362.
6- سخنراني، 13/6/1364.

ص: 24

امروزه جهان، تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله است.(1)

بايد مدت ها زحمت كشيد و باور كنيم كه خودمان داراي يك فرهنگ بزرگ انساني با ارزش هاي اسلامي هستيم.(2)

ب) اهميت و جايگاه فرهنگ در كلام مقام معظم رهبري

ب) اهميت و جايگاه فرهنگ در كلام مقام معظم رهبري

فرهنگ مايه اصلي هويت ملت هاست.(3)

فرهنگ يك ملت است كه مي تواند آن ملت را پيشرفته، عزيز، توانا، عالم، فناور، نوآور و داراي آبروي جهاني كند. (4)

اگر فرهنگ در كشوري دچار انحطاط شد و يك كشور هويت خودش را از دست داد، حتي پيشرفت هايي كه ديگران به آن كشور تزريق مي كنند، نخواهد توانست آن كشور را از جايگاه شايسته اي در مجموعه بشريت برخوردار كند و منافع آن ملت را حفظ كند.(5)

عزيزان من، فرهنگ از اقتصاد هم مهم تر است؛ چراكه فرهنگ به معناي هوايي است كه ما تنفس مي كنيم. اگر اين هوا تميز باشد، آثاري دارد و اگر كثيف باشد، آثار ديگري دارد.(6)

فرهنگ يك كشور مانند هواست. اگر بخواهيم مصرف توليدات داخلي به معناي واقعي كلمه تحقق يابد، بايد فرهنگ توليد داخلي در ذهن مردم جا بيفتد.(7)


1- سخنراني، 29/4/1367.
2- سخنراني، 19/9/1363.
3- سخنراني، 28/ 2/ 1383.
4- سخنراني، 28/ 2/ 1383.
5- سخنراني، 28/ 2/ 1383.
6- سخنراني، 1/1/1393.
7- سخنراني، 1/1/1393.

ص: 25

مسئولان فرهنگي بايد مراقب رخنه فرهنگي باشند. رخنه هاي فرهنگي، بسيار خطرناك است و بايد حساس باشند.(1)

از روزهاي اول انقلاب تا امروز، دشمنان همه توان خود را گذاشتند تا مردم را نسبت به پايه هاي انقلاب بي تفاوت كنند.(2)

فرهنگ، هويت يك ملت است.(3)

ارزش هاي فرهنگي، روح و معناي حقيقي يك ملت است.(4)

همه چيز مترتب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشيه و ذيلِ اقتصاد نيست، حاشيه و ذيلِ سياست نيست؛ اقتصاد و سياست، حاشيه و ذيل بر فرهنگند؛ به اين بايد توجه كرد.(5)

ما مسئوليت شرعي داريم، مسئوليت قانوني داريم در قبال فرهنگ كشور و فرهنگ عمومي كشور.(6)

در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترين كار، انفعال است؛ زشت ترين كار، انفعال است؛ خسارت بارترين كار، انفعال است. (7)

فرهنگ مهاجم نبايد ما را منفعل بكند.(8)

واقع قضيه اين است كه كارزار فرهنگي از كارزار نظامي اگر مهم تر نباشد و اگر خطرناك تر نباشد، كمتر نيست.(9)


1- سخنراني، 1/1/1393.
2- سخنراني، 1/1/1393.
3- سخنراني، 19/9/1392.
4- سخنراني، 19/9/1392.
5- سخنراني، 19/9/1392.
6- سخنراني، 19/9/1392.
7- سخنراني، 19/9/1392.
8- سخنراني، 19/9/1392.
9- سخنراني، 1392/09/19.

ص: 26

با تحولات عظيم ارتباطاتي كه امروز در دنيا به وجود آمده، جنگ فرهنگي به عرصه اي با ابعاد مختلف و فراگير و پيچيده تبديل شده است.(1)

جهاد در صحنه هاي مختلف، وظيفه ماست و ضامن پيشرفت و پيروزي ماست.(2)

در صحنه سياسي هم جهاد هست، در صحنه فرهنگي هم جهاد هست، در صحنه تبليغاتي و ارتباطاتي هم جهاد هست، در صحنه هاي اجتماعي هم جهاد هست. جهاد فقط جهاد نظامي نيست؛ انواع و اقسام عرصه هاي زندگي بشر، عرصه جهادند.(3)

در جنگ فرهنگي، در جنگ سياسي، در جنگ امنيتي، تحرك دشمن را درست نمي توان ديد. گاهي اوقات، دشمن كار را به گونه اي ترتيب مي دهد كه حرف حقي، از زبان يك نفر صادر بشود! دشمن، ناحق و باطل است؛ پس چرا مي خواهد اين حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون مي خواهد پازل خودش را كامل كند.(4)

جنگ با جمود، جنگ شمشيري نيست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجر و جمود هم نوعي فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بايستي با روش هاي فرهنگي با آن مقابله كرد.(5)

مبارزه براي استقلال فرهنگي، از همه انواع استقلال ها سخت تر است.(6)


1- سخنراني 1390/03/23.
2- سخنراني 1386/05/28.
3- سخنراني 1386/05/28.
4- سخنراني، 1386/02/31.
5- سخنراني، 1377/02/22.
6- سخنراني، 15/02/1372.

ص: 27

هدفِ تهاجم فرهنگي دشمن، اين است كه ذهن مردم را عوض كند، از راه اسلام منصرف نمايد و از مبارزه نااميد سازد.(1)

نبرد فرهنگي را با مقابله به مثل مي شود پاسخ داد. كار فرهنگي و هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي شود جواب داد. تفنگ او، قلم است.(2)

بدون جهاد، هيچ دشمني از صحنه عقب نشيني نخواهد كرد، و جهاد هم جز با اتحاد و وحدت و هماهنگي، امكان پذير نيست. جهاد، عبارت از جهاد نظامي، جهاد سياسي و جهاد فرهنگي است.(3)

امروز هم مجاهدت جوانان و برگزيدگان در ميدان هاي ديگر لازم است؛ در ميدان علم و معرفت، در عرصه تلاش براي خودسازي معنوي و اخلاقي، در صحنه مجاهدت فرهنگي.(4)

ملت ايران بايد به مدد اسلام و اتحاد و اتفاقشان، خود را قوي كنند. اگر ملت ما از لحاظ نظامي و اقتصادي و سياسي و فرهنگي، در حد اعلاي قدرت بود، مي تواند زندگي خود و ملت هاي مسلمان را نجات بدهد.(5)

در مراكز فرهنگي بايد از افراد اهل فرهنگي استفاده كرد كه واقعاً متدين و انقلابي و معتقد به اسلام سياسي و مردم سالاري ديني باشند.(6)

امروز هيچ كس نمي تواند انكار كند كه فوري ترين هدف دشمنان جمهوري اسلامي، تسخير پايگاه هاي فرهنگي در كشور است.(7)


1- سخنراني، 15/02/1372.
2- سخنراني، 1369/02/12.
3- سخنراني، 1369/01/22.
4- سخنراني، 1378/11/14.
5- سخنراني، 1369/05/29.
6- سخنراني، 1392/10/23.
7- سخنراني، 06/10/1380.

ص: 28

دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط، فرهنگ فساد و فحشا، سعي مي كند جوان هاي ما را از ما بگيرد. (1)

كاري كه دشمن از لحاظ فرهنگي مي كند، يك تهاجم فرهنگي، بلكه بايد گفت يك شبيخون فرهنگي، يك غارت فرهنگي و يك قتل عام فرهنگي است.(2)

اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتي كه اعتقادي به مبارزه ندارد، اميدي به پيروزي ندارد، زهدي نسبت به جلوه هاي شهواني و مادي ندارد، تبديل كند، پيروز شده است. اينجاست كه مبارزه فرهنگي، مبارزه اي واجب تر از واجب مي شود.(3)

در بخش ديگر و گسترده تر مسائل فرهنگي؛ يعني فرهنگ عمومي، وظايف مسئولان كشور، سنگين تر و حساس تر است.(4)

امروز حتي ديرباورترين اشخاص نيز خط و نشان دشمنان سوگندخورده انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي را در صحنه پر ماجراي تهاجم فرهنگي، به وضوح مشاهده مي كنند.(5)

در اين تهاجم خطرناك، نه فقط ارزش هاي اسلامي، بلكه فرهنگ اصيل ملي مردم، و بيشتر باورهاي راه گشا و مبارك آنان، آماج تيرهاي زهرآگين دشمنان قرار گرفته است.(6)


1- سخنراني، 1371/04/22.
2- سخنراني، 1371/04/22.
3- سخنراني، 1372/02/15.
4- سخنراني، 1375/09/14.
5- سخنراني، 1375/09/14.
6- سخنراني، 1375/09/14.

ص: 29

وقتي يك ملت و يك كشور از آرمان هاي اخلاقي و معنوي تهي شد، هويت حقيقي خود را از دست مي دهد و مثل پر كاهي مي شود؛ گاهي به اين طرف، گاهي به آن طرف مي رود؛ گاهي دست اين، گاهي هم دست آن مي افتد.(1)

مسئله فرهنگ مسئله مهمي است. اساس اين ايستادگي، اين حركت و در نهايت، ان شاءالله پيروزي، بر حفظ فرهنگ اسلامي و انقلابي است و تقويت جناح فرهنگي مؤمن.(2)

ما فرهنگ را بستر اصلي زندگي انسان مي دانيم، نه فقط بستر اصلي درس خواندن و علم آموختن. (3)

فرهنگ هر كشور، بستر اصلي حركت عمومي آن كشور است. حركت سياسي و علمي اش هم در بستر فرهنگ است.(4)

فرهنگ؛ يعني خلاقيت و ذاتيات يك جامعه و بومي يك ملت؛ تفكراتش، ايمانش، آرمان هايش، اينها تشكيل دهنده مباني فرهنگ يك كشور است.(5)

در همه برنامه ريزي هاي فرهنگي و اجتماعي، به گونه اي عمل كنيد كه روح ديانت و اخلاق اسلامي در مكان ها و مراكز فرهنگي و در همه محيط شهرها جاري شود.(6)

بايد ارزش هاي انقلاب و اسلام در همه بخش هاي فرهنگي رعايت شود و اين كار، نيازمند تلاش، انگيزه و عزم لازم است.(7)


1- سخنراني، 1381/07/17.
2- سخنراني، 15/12/1392.
3- سخنراني، 17/10/1390.
4- سخنراني، 17/10/1390.
5- سخنراني، 17/10/1390.
6- سخنراني، 17/9/1382.
7- سخنراني، 4/4/1386.

ص: 30

مسائل فرهنگي در همه شهرها به ويژه تهران، به عنوان پايتخت جمهوري اسلامي ايران، بسيار مهم است و بايد به اين مسئله توجه شود كه فرهنگ ما فرهنگ انقلاب اسلامي و ارزش هاي ديني است.(1)

فرهنگ صحيح در نظام اسلامي، فرهنگي است كه با مباني اسلامي، منطق و عقل و خرد، همسان و همگام باشد.(2)

فرهنگ صحيح و درست، زمينه اي براي دستيابي هر جامعه به ثروت، علم، قدرت سياسي، آزادي و آزادمنشي است؛ اما فرهنگ منحط، رشد اقتصادي و رفاه را به فساد و تباهي، و آزادي و دمكراسي را به هرج و مرج تبديل خواهد كرد.(3)

فرهنگ به مفهوم عقليت يك جامعه است و هر چه بر روي آن سرمايه گذاري شود، زياد نيست. (4)

فرهنگ اساس كار ماست.(5)

فرهنگ با همه شعب آن؛ يعني علم و ادبيات و غيره، روح و كالبد هر جامعه است. (6)

بي شك، فرهنگ مانند روح است... . (7)

نقش فرهنگ، نقش روح در كالبد اجتماع، كالبد بزرگ انساني است.(8)


1- سخنراني، 4/4/1386.
2- سخنراني، 15/10/1377.
3- سخنراني، 15/10/1377.
4- سخنراني، 15/10/1377.
5- سخنراني، 08/11/1381.
6- سخنراني، 08/11/1381.
7- سخنراني، 08/11/1381.
8- سخنراني، 08/11/1381.

ص: 31

بخش سوم:تا قله هاي حماسه،با عزم ملي و مديريت جهادي

اشاره

بخش سوم:تا قله هاي حماسه،با عزم ملي و مديريت جهادي

زير فصل ها

الف) شاخصه ها و الزامات مديريت جهادي در عرصه فرهنگ و اقتصاد

ب) از عزم ملي تا اقتدار ملي

ج) سبك زندگي در سايه سار فرهنگ اسلامي

ص: 32

ص: 33

الف) شاخصه ها و الزامات مديريت جهادي در عرصه فرهنگ و اقتصاد

الف) شاخصه ها و الزامات مديريت جهادي در عرصه فرهنگ و اقتصاد

ايران براي شكوفايي اقتصادي و تعالي فرهنگي، نيازمند عزم همگاني و ملي است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه مي خواهيم كشوري باشيم كه از لحاظ علمي، پيشتاز و موفق است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني به آينده مبارك و فرخنده اي كه در ذهنمان است فكر كنيم.

مديريت جهادي تضمين كننده حفظ فعليت هاي موجود است.

اقتصاد و فرهنگ؛ يعني اينكه همه چيزهايي كه آينده را به وجود مي آورد، تنها پول و منابع زيرزميني و حتي صنعت نيست؛ بلكه عامل فرهنگي، تضمين كننده آينده است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اين كه مراقب هجوم باورهاي تازه و جايگزين غربي با فرهنگ ملي و باورهاي ملي خود باشيم.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه مراقب تهاجم دشمن از راه ابزارهاي فرهنگي (ماهواره، روزنامه، مطبوعات و...) باشيم.

ص: 34

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه مراقب هدف هاي دشمن در از بين بردن اعتقاد، اخلاق و فضيلت در جامعه باشيم.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه در رفت و آمدمان، لباس پوشيدنمان، خلقياتمان و آداب معاشرتمان، فرهنگ اسلامي را رعايت كنيم.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه ملت ايران مستقل است و تحميل را نمي پذيرد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه ملت ايران به دنبال زبده گزيني است و بر اساس ميل خود و ضرورت و نياز خود انتخاب مي كند و هرگز زير بار زور و ظلم نمي رود.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني ما هوشياريم و نمي گذاريم دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط و فرهنگ فساد و فحشا، جوان هايمان را از ما بگيرد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه ما مراقبيم و نخواهيم گذاشت به بهانه تغيير و تحول و پيشرفت، اساس ارزش ها و اصل اسلام زير سؤال برود و سرمايه سالاري غربي و تبعيض طبقاتي حاكم گردد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه نخواهيم گذاشت مخالفان دين به نام تغيير، و به نام پيشرفت، و به نام اصلاح وارد ميدان شوند.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه بايد اقتصاد و مال و ثروت در دست انسان هاي امين باشد.

ص: 35

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني به چالش كشيدن ليبرال دموكراسي و ايجاد ترديد درباره فرهنگ غرب، و ترويج فرهنگ اسلامي و روح استقلال طلبي و رشادت.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني پايبندي به فرهنگ اسلامي كه به ما حيات مجدد بخشيده است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه اصول و ارزش ها نه تنها فراموش نخواهد شد. بلكه مردم را مصمم به مبارزه با اهداف و نقشه هاي دشمنان خواهد ساخت.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني درخشندگي نظام مردمي و متكي به ارزش هاي معنوي و پاك و پيراسته از فساد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني مبارزه با كم رنگ كردن ارزش جهاد و شهادت، و رودررويي با تحقيركنندگان ايران و ايراني.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تلاش براي به دست گرفتن سرنوشت كشور اسلامي ايران و مبارزه با فساد در عرصه هاي سياسي و اعتقادي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني مبارزه با وارونه نشان دادن اسلام و جلوگيري از ترويج فرهنگ غرب و ارزش هاي آن.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اجازه نخواهيم داد مطبوعات كشور و مراكز فرهنگي، پايگاه دشمن براي ترويج اختلاف و شبهه افكني گردد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه اجازه نخواهيم داد قلم به دستان مطرود، ملت ايران و هويت ملت ايران را هدف هجمه و توهين قرار دهند.

ص: 36

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه ما مراقب پياده نظام هاي فرهنگي دشمن خواهيم بود.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه نخواهيم گذاشت به بهانه پيشرفت و آزادي، پاي دشمنان به كشور باز شود و حسرت بازگشت به دوران بردگي را بر دل استعمار خواهيم گذاشت.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني با جان و دل از دستاوردهاي بزرگ انقلاب، حراست خواهيم كرد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني كساني كه با پول بيت المال قلم مي زنند، متوجه باشند كه با پول ملت، عليه مصالح مردم سخن نگويند.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني هنرمندان ما هنرشان را در خدمت بيگانگان نخواهند گذاشت و براي هنر خود ارزش قايل هستند.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه نخواهيم گذاشت از هنر براي كوبيدن فضيلت ها استفاده شود.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني مقابله با ورود افكار انحرافي به مطبوعات و رسانه هاي گوناگون.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني مقابله با خط ارتجاع غرب و تحميل پذيري غربي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني آرمان خواهي و تبرا و تولا.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تحقق گفتمان واقع بيني، و پرهيز از سياهي لشكر استعمار شدن.

ص: 37

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه ملت ايران، ابزار تأمين منافع استعمار نخواهد شد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه در برنامه جهاني شدن و پيشرفت، به پيچ و مهره ماشين سرمايه داران غرب تبديل نخواهيم شد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه در ايران وجود مقدس پيامبراكرم صلي الله عليه و آله ، نقطه تمركز عواطف همه ملت است و ما هيچ كانوني به روشني و جامعيت ايشان نداريم كه بهترين عامل وحدت ماست.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني مبارزه با ايجاد فضاي تهمت، بدبيني و تشنج سياسي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه ايران، كشوري اسلامي است و اسلام در بطن خود داراي قدرت و عزت و كرامت است و ذلت پذير نيست.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تحقق اقتصاد و فرهنگي كه تمام زيبايي ها و حقايق اسلام و توحيد و معناي واقعي نبوت و عدل را در خود دارد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه براي تحقق اقتصاد مقاومتي، يك جهاد فكري لازم است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني با منطق، به ميدان رفتن و استفاده از ابزارهاي هنري و مدرن و تبليغي عليه دشمن.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني با انديشه آزاد در ميدان هاي اقتصادي و فرهنگي حضور يافتن.

ص: 38

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني نشان عقلانيت ملت ايران، اين است كه بدون نقشه هدايت، حركتي ناانديشيده نخواهد كرد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تفكر آزادانديشانه، مخالف بي بندوباري در توليد فرهنگ و علم است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اينكه تمام مراكز فرهنگي و هنري بايد در خدمت اصلاح فرهنگ عمومي قرار گيرد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اصلاح بخش هايي كه تحت تأثير ظلم ها و استبدادها و انحراف ها و كج فهمي ها و كج روي ها و دخالت هاي بيگانه، ضايع و فاسد شده است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني دفاع از فرهنگ اسلامي و ملي در مقابل تهاجم دشمن.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني مراقبت از امور در تمام سازمان ها و مراكز فرهنگي و آموزشي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني از تمام سرمايه وجودي خود كه متعلق به دنياي اسلام است، حداكثر استفاده را بكنيم.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني روشن كردن فروغ اميد در دل محرومان و زجركشيدگان.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني حفظ ارتباط با خداوند و توكل بر او و نترسيدن از دشمنان خدا و حراست از جمهوري اسلامي ايران.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني اعتماد به وعده الهي.

ص: 39

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني هوشياري و گم نكردن هدف و منحرف نشدن از راه درست و عزم قاطع براي رسيدن به اهداف.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تغيير نگرش به كار و زندگي با تغيير بينش فرهنگي.

اقتصاد و فرهنگ؛ يعني نقش برنامه ريزان و برنامه سازان فرهنگي در عرصه اقتصاد بي بديل و بسيار كارگشاست.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني حفظ ارزش ها، رفتارها، هنجارها و نگرش هاي ديني و ملي همراه با پيشرفت در حوزه هاي ديگر.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني برطرف كردن نيازهاي مادي و معنوي زندگاني با هدف دست يافتن به حيات معقول.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني ممكن ساختن ناممكن ها با عزم راسخ و سخت كوشي و پشتكار.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تجلي ارزش ها و انديشه هاي ديني در رفتار اقتصادي و اجتماعي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني محور قرار گرفتن فرهنگ اسلامي در رشد و توسعه كشور.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني جامعه ايران خواستار كمال بر پايه فطرت انساني است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني دور شدن انسان از معنويت و دين، سرچشمه تمام مشكلات و مفاسد است.

ص: 40

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني پويايي و بالندگي انقلاب اسلامي در گرو حركت اصلاحي جامعه است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني علاقه به سر بلندي و سرافرازي ميهن براي رسيدن به استقلال واقعي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تلاش براي ظهور انسان هاي ارزشي و مؤثر در عرصه اقتصاد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني بهره گيري فرهنگ جهادي در ميدان گسترده مبارزه با موانع فراروي اقتصاد كشور.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني فراهم سازي تحرك عالمانه براي ورود دقيق و مؤثر در عرصه اقتصاد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تحقق كامل آرمان هايي كه نيازمند پشتوانه فرهنگي است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني شكل گيري حركتي فراگير براي دست يابي به پيشرفت همراه با عدالت.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني آمادگي و پذيرش افكار عمومي و فضاي حاكم بر جامعه براي پذيرش و حمايت از قوانين و برنامه هاي عادلانه.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني ترويج فرهنگ عدالت خواهي براي مصونيت بخشيدن به اركان جامعه.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني زير بناي بسياري از اصول ما، انديشه هاي اسلامي است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تجلي ارزش هاي ديني در عرصه اقتصادي با استفاده از منابع رشد فرهنگي.

ص: 41

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني ايجاد انگيزشي قوي و پشتوانه فكري و ايماني قدرتمند براي مبارزه در عرصه اقتصاد و فرهنگ.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تلاشي براي تحقق اقتصاد اسلامي و حاكميت بخشيدن به قوانين اسلامي در قلمرو مسائل اقتصادي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني نگرش ديني در سياست ها و جهت گيري ها و قواعد و مقررات اقتصادي و فرهنگي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تا انديشه اصلاح نشود، هيچ تحولي صورت نخواهد گرفت.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني گسترش فرهنگ قرآني در زمينه هاي اقتصادي و فرهنگ جامعه.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تأكيد بر برنامه ريزي و سازماندهي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني استقلال اقتصادي همراه با اعتلاي معنوي انسان ها.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني رشد اقتصادي همراه با عدالت اقتصادي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تقويت و تحكيم ارزش هاي والاي الهي و انساني در عرصه فرهنگ و اقتصاد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني پيوند دادن مسائل اقتصادي و فرهنگي با مسائل اعتقادي و بالا بردن سطح ايمان و اخلاق در جامعه اسلامي.

ص: 42

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني باور داشتن انسان و ارزش نهادن به او در زمينه تكامل و رشد و ترقي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني قرار دادن سرمايه ها و امكانات مادي در راستاي هدف متعالي انسان.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني سرپيچي نكردن از حدود و اصول اخلاقي و عبادي كه در شريعت بيان شده است.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تكاپو اقتصادي و فرهنگي آگاهانه به سمت و سويي كه از چارچوب، خارج نباشد.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني حفظ نگاه نقادانه همراه با منطق محكم نسبت به اوضاع فرهنگي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني توسعه براي ما يك مفهوم ارزشي است نه فقط اقتصادي.

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي؛ يعني تبديل شدن مبارزه با فساد، تجمل گرايي و اشرافي گري به خواست و اراده مردمي و فرهنگ عمومي.

عزم ملي و مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني مراقب باشيم ريشه هاي عميق فرهنگ ديني كشورمان با ميوه هاي فرهنگ بيگانه تهديد نشود.

ايرانيان ثابت كرده اند مرد عمل و پشتكار و جهادند و مثل هميشه براي رفع مشكلات اقتصادي و فرهنگي خود به صحنه خواهند آمد.

تقويت روحيه نشاط، اعتماد و اميد در جامعه، موجب حضور همه مردم در صحنه است و اين، آغازي است براي عزم ملي.

عزم ما براي جهاد در ميدان اقتصاد و فرهنگ، جزم تر از هميشه است.

دست در دست هم، حرف حرفِ اقتصاد و فرهنگ را با عزم ملي و مديريت جهادي، بر لوح سال 1393 حك مي كنيم.

ص: 43

امروز با عزم ملي و مديريت جهادي، اقتصاد و فرهنگ را در شأن ملت بزرگ ايران شكوفا مي كنيم.

اقتصاد و فرهنگ ايران اسلامي را با عزم ملي و مديريت جهادي، سرآمد دوران خواهيم كرد.

با اتكا به عزم ملي و مديريت جهادي، مي توان اقتصاد و فرهنگ را به سر منزل مقصود رسانيد.

روايت شور و شعور يك ملت بزرگ؛ تحقق عزم ملي و مديريت جهادي، براي آفريدن حماسه اقتصادي است.

پيشگامان پيشرفت ايران اسلامي در سه دهه گذشته، اقتصاد و فرهنگ را در دهه چهارم انقلاب اسلامي، سرلوحه فعاليت هاي جهادي خويش قرار داده اند.

حماسه سازان! اينك تعالي كشور در گرو آفريدن حماسه اقتصادي است.

مديريت جهادي، كليد حل مشكلات بسياري در دهه نخست انقلاب بود؛ هنوز هم مي توان با اين شيوه، در اقتصاد و فرهنگ حماسه آفريد.

گره هاي اقتصاد و فرهنگ، با مديريت جهادي در پرتو عزم ملي، گشوده خواهد شد.

گل فرهنگ ناب ايراني اسلامي، در زمين عزم ملي و مديريت جهادي، مي رويد.

اقتصاد و فرهنگ، اصلي ترين اركان پيشرفت سرزمين اسلامي مان در دهه چهارم انقلاب اسلامي است.

پيشرفت كشور در سايه عزم ملي و مديريت جهادي، امكان پذير است.

اقتصاد و فرهنگ، دو بال پرواز به سوي قله هاي پيشرفت ايران اسلامي است.

ص: 44

هم دل و هم صدا، اقتصاد و فرهنگ ايراني اسلامي را مانند حماسه آفريني هاي هشت سال دفاع مقدس، در شأن ملتي تاريخ ساز، رقم خواهيم زد.

تعالي اقتصاد و فرهنگ، زمينه ساز جهش بزرگ كشور در عرصه منطقه اي و بين المللي است.

بالندگي فرهنگ و شكوفايي اقتصاد، در گرو عزم ملي و مديريت جهادي است.

فرزندان ايران اسلامي در سال 1393 اقتصاد مقاومتي را با عزم مثال زدني، محقق خواهند كرد.

مديريت جهادي؛ يعني مديريت كشور با تلاش پيگير مسئولان و مردم.

مديريت جهادي؛ يعني آزاد كردن تمام توان براي رفع مشكلات سياسي و اقتصادي.

مديريت جهادي؛ يعني سرمايه هاي ملي را حفظ كنيم.

مديريت جهادي؛ يعني نااميد نشدن در برابر مشكلات و سختي ها.

مديريت جهادي؛ يعني ظرافت و دقت در برنامه ريزي و استفاده بهينه از امكانات.

در سال جديد، با رعايت قوانين و اصول فرهنگ غني اسلامي، براساس خواسته هاي دين، رهبر معظم انقلاب و عالمان دلسوز اسلام حركت كنيم.

بايد با برنامه ريزي اصولي و پرهيز از اسراف، تحريم ها را ناكارآمد كنيم.

استفاده بهينه از ظرفيت هاي خدادادي كشور، موجب رشد و شكوفايي اقتصادي ايران اسلامي خواهد شد.

ص: 45

مديريت جهادي جز با روحيه جهادي محقق نخواهد شد.

با مديريت جهادي، از توليد حمايت خواهيم كرد.

مديريت جهادي؛ يعني وارد شدن در ميدان عمل با روحيه اي مجاهدانه.

حل مشكلات اقتصادي جامعه، نيازمند عزم ملي است.

خوداتكايي در مسائل اقتصادي؛ يعني خروج از وابستگي.

قطع وابستگي در اسلام، يك ارزش است.

بزرگان دين همواره فرهنگ خوداتكايي و خودكفايي را ترويج داده اند.

اسلام، مسلمانان را به قطع وابستگي از بيگانگان و نيازمندي هاي سلطه پذيرانه فرا مي خواند.

امام علي عليه السلام مي فرمايند: «آن گاه كه فرد و جامعه اي مورد لطف الهي قرار گيرد، خداوند توفيق خود اتكايي و خودكفايي به آنها عنايت مي كند».(1)

امام علي عليه السلام مي فرمايند: «امكانات ديگران، انسان را سعادتمند نمي سازد».(2)

در بينش دين، توسعه واقعي با خودكفايي رابطه نزديك دارد.

حل مشكلات اقتصادي جامعه و كاهش بيكاري جوانان، نيازمند عزم ملي است.

يكي از شاخصه هاي رسيدن به اقتصاد مقاومتي و فرهنگ متعالي، عزم و اراده قوي مردم ايران است.


1- الحياة، ج 3، ص 208.
2- الحياة، ج 4، ص 325.

ص: 46

بايد مديران دستگاه ها و فرماندهان پايگاه هاي مقاومت ادارات نيز در كنار هم و با مديريت جهادي، فضاي جامعه را به سمت تعالي سوق دهند.

ارتقاي شاخص هاي اقتصادي و فرهنگي، با عزم ملي محقق مي شود.

بايد تلاش كرد حركت جامعه براي بازسازي اقتصاد و احياي فرهنگ، همسو شود و راه ميانبر رسيدن به اين مفهوم، حفظ وحدت ملي است.

مديريت جهادي؛ يعني فكر جهادي، ساز و برگ جهادي، عمل جهادي.

جهادگران اقتصادي همان گونه كه روزي از شرافت و تماميت سرزمين ايران عزيز دفاع كردند، در جهاد اقتصادي نيز در مقابل جنگ اقتصادي عليه ايران مقاومت مي كنند و در نهايت، پيروز و سربلند خواهند شد.

مديريت جهادي؛ يعني در كنار مديريت دولت و مسئولان، مشاركت مردم در اقتصاد و فرهنگ، ضروري است.

مديريت جهادي يعني تصميم گيري براي حمايت از توليد و توانايي ها و بنيه علمي داخلي و همچنين نظارت بر بازار و فعاليت ها و حفظ دستاوردها.

مديريت جهادي؛ يعني ساماندهي نهادهاي اقتصادي و تقويت ثروت ملي.

شروع يك حركت فراگير و مجدانه فرهنگي در برابر دشمنان، از وظايف جدي و استراتژيك مردم و نظام اسلامي است تا خود را از حصار استعمار و استثمار هم برهانند.

راه اصلاح و توسعه نظام، در حقيقت آغاز شدن حركت انقلاب فرهنگي است كه مورد نظر امام نيز بوده است و چه مكتبي گهربارتر از اسلام مي تواند اين مهم را بر عهده بگيرد؟

ص: 47

هر انقلابي پس از پيروزي سياسي، براي حفظ سلامت خويش، چاره اي جز انقلاب فرهنگي نخواهد داشت.

مديريت جهادي به معناي ازخودگذشتگي و فداكاري است؛ يعني مقدم دانستن مصلحت جمعي بر خواسته هاي فردي.

لازمه روحيه جهادي در مديريت جهادي، استمرار در حركت است.

مكمل خستگي ناپذيري در روحيه جهادي، مستمر بودن آن است.

از اصلي ترين شاخصه هاي بارز جهادگر، ساده زيستي و پرهيز از دل بستگي به تعلقات دون دنياي دني است.

روحيه جهادي به صورت مستقيم در ستيز و معارضه با تجملات و اشرافي گري است.

جهادگر عاشقي كه زندگي و حيات خويش را وقف خدمت به خلق كرده و شبانه روز خود را در كار و تلاش و كوشش مستمر مي گذراند، هيچ گاه به دنبال راحتي و آسايش خود نبوده و كانون توجه او سراي آخرت است.

از ويژگي هاي روحيه جهادي عمل به وعده ها و قول ها و پرهيز از شعارهاي پوچ و تبليغاتي است.

آيا مي دانيد رسيدن به اقتصاد بدون نفت، با تكيه بر علم از طريق شركت هاي دانش بنيان امكان پذير است؟

بايد با چشمان تيزبين، مراقب فساد اقتصاد بود و با آن مبارزه كرد.

آيا مي دانيد تنها راه ادامه روند پيشرفت كشور، اقتصاد مقاومتي است؟

آيا مي دانيد اگر قبل از اقدام دشمن بتوانيم نقشه آنها را بخوانيم، در اتخاذ تدابير، موفق تر خواهيم بود؟

ص: 48

حضور در عرصه اقتصاد مقاومتي، مانند ميدان ورزشي، با وجود دلهره، شوق آفرين است و مردم با انگيزه و شوق فراوان پا به آن عرصه مي گذارند.

آيا مي دانيد نتيجه اقتصاد مقاومتي، مقاوم شدن در برابر حربه دشمن است؟

آيا مي دانيد اهداف دشمن در فشارهاي اقتصادي، ضربه زدن به رشد ملي، اختلال در رفاه ملي، و دلزدگي و جدايي مردم از نظام است؟

اقتصاد مقاومتي؛ يعني اقتصادي رو به رشد با آسيب پذيري كمتر در مقابل ترفندهاي دشمن.

آيا مي دانيد يكي از اهداف اقتصاد مقاومتي، استحكام بخشيدن به كشور و نفوذناپذير ساختن آن در برابر دشمن است؟

آيا مي دانيد تأثير هيچ كس در فرهنگ، صفر نيست و با فرهنگ موجود مي توان جامعه را اصلاح كرد يا آن را تخريب نمود؟

آيا مي دانيد يكي از اهداف اقتصاد مقاومتي، رونق و توليد اشتغال است؟

آيا مي دانيد يكي از اهداف اقتصاد مقاومتي، رشد اقتصادي و رفاه است؟

اقتصاد مقاومتي، سياستي غير متأثر از محيط بيروني و غير متوقف به انگيزه ها و حمايت هاي بيروني است.

اقتصاد مقاومتي، كانوني براي بروز استعدادها و ظرفيت هاي بي منتهاست.

اقتصاد مقاومتي، ميانبري براي تعالي و پيشرفت است.

اقتصاد مقاومتي، مدلي درون زا و مردمي از رشد و اتكاء به داخل است.

ص: 49

اقتصاد مقاومتي، وسيله اي براي رسيدن به ناممكن ها بر اساس انگيزه هاي دروني، ايمان و اميد است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني نگاهي خردمندانه و آگاهانه به زندگي در تمام جنبه هاي آن.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني نكوهش سستي، سكون و زندگي فقيرانه.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تلاش براي آباداني و برخورداري از زندگي راحت و سعادتمند.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني ايستادگي و تداوم حيات در صحنه جهاني با سرعت و دقت بيشتر.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني جبران ويراني ها، گرفتاري ها و رفع تنگناهاي موجود.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني زمينه سازي براي حضور در صحنه هاي رقابت جهاني.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني به كمال رسيدن و هر روز بهتر از روز قبل شدن.

اقتصاد مقاومتي؛ نگرشي براي عقلايي كردن فعاليت هاي اقتصادي است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني استفاده صحيح از منابع و امكانات براي زندگي بهتر و متعالي تر.

اقتصاد مقاومتي برنامه ريزي دقيق و صحيح است براي بهره گيري مناسب از امكانات و اتكاء به ظرفيت هاي داخلي.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني قدرشناسي از نعمت هاي خدادادي و به كاربردن نعمت ها، آن گونه كه خداوند خواسته است.

ص: 50

اقتصاد مقاومتي؛ يعني به كار بردن دانش و تخصص لازم هنگام استفاده از منابع و امكانات.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني سپردن مديريت امكانات و منابع به انسان هاي آگاه و مؤمن.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني مبارزه با موانعي كه فراروي اقتصاد سالم وجود دارد.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني جهاد براي گذشتن از موانع سخت و دشوار و تحمل رنج و مشقت ها.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني پيمودن راه بي نيازي و كسب توانمندي و عزتمندي براي جامعه اسلامي.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني گام برداشتن در مسير جهاد عليه اسراف و مصرف بي رويه.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني جلوگيري از سلطه اقتصادي بيگانه اقتصاد كشور.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني قوي كردن كشور در برابر باج گيران جهاني.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني راهبردي در قبال ضرورت قوي تر شدن ملت و كشور و افزايش اقتدار ملي.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني پيمودن مسير پر افتخار اقتدار ملي با تمركز مسئولان و مردم.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تقابل با اقتصاد وابسته و مصرف كننده.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تشخيص حوزه هاي فشار و تلاش براي كنترل و بي اثر كردن آنها.

ص: 51

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تلاش براي تبديل تهديدها به فرصت.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تلاش براي خوداتكايي و كاهش وابستگي ها و تأكيد بر مزيت هاي توليد داخل.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني آمادگي برخورد با سخت ترين شرايط با داشتن روح مقاومت.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني بستن راه هاي آسيب رسان به اقتصاد با تهاجمي كردن اقتصاد به جاي تدافعي بودن آن.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني ترسيم الگوي اقتصادي كشور بر اساس دين مبين اسلام.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني غلبه بر فشارها و ضربه هاي اقتصادي كه از سوي نيروهاي دشمن سد راه پيشرفت جامعه است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني غلبه بر تفكرات نادرست در سياست گذاري ها.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني دفع موانع پيشرفت و كوشش در مسير حركت و پيشرفت.

اقتصاد مقاومتي مستلزم مشاركت همگان و اعمال مديريت هاي عقلايي و مدبرانه است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تأكيد بر خوداتكايي در تأمين نيازهاي اساسي و كالاهاي استراتژيك.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني استفاده تمام ظرفيت هاي ارزش آفرين.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني توانمندي و مهارت افزايي.

اقتصاد مقاومتي مستلزم رصد و ديده باني فضاي اقتصادي داخلي و بين المللي است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني اقتصادي كه بر پايه و اساس سرمايه معنوي افراد و جامعه استوار است و بدون معنويت و سلامت معنوي، شكننده است.

ص: 52

اقتصاد مقاومتي ضرورتي براي ترميم شكنندگي ها و آسيب پذيري اقتصاد ملي است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني اقتصاد دور از نوسانات، شوك ها و تغييرات نامطلوب بيروني.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني اقتصادي رقابت پذير.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني محملي براي آفرينش بالاترين توان توليد با كمترين هزينه و بيشترين كارايي و اثربخشي.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني مقاوم بودن در مقابل بحران ها و جزر و مدهاي بين المللي.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني متلاطم نشدن با تغييرات گوناگون در اين گوشه و آن گوشه دنيا.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني استفاده بهينه از منابع، با حداكثر فايده و كمترين هزينه.

اقتصاد مقاومتي به ضرورت صرفه جويي و مصرف، و استفاده عقلاني از كالاها و منابع، به ويژه كالاهاي كمياب توجه دارد.

آيا مي دانيد چارچوب فرهنگي جامعه به تصميم ها و رفتارهاي جمعي جامعه در زمينه هاي سياسي، اقتصادي و... جهت مي دهد؟

آيا مي دانيد تغييرهاي اقتصادي فقط تابع فرمول هاي رياضي و اقتصادي نيست؛ بلكه فرهنگ، اعتقادها و اخلاق ديني در رفتارهاي اقتصادي تأثير دارند؟

جامعه اسلامي به دولت مقتدر و باكفايتي نياز دارد كه از جهت دهي به اقتصاد و نظارت بر آن دريغ نورزد.

اقتصاد مقاومتي، پاسخي است به تكانه هاي اقتصادي.

ص: 53

اقتصاد مقاومتي، اقتصادي است كه در ساخت دروني خود مستحكم است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تكيه بر ظرفيت هاي داخلي و چشم ندوختن به دست ديگران.

اقتصاد مقاومتي، يك آرمان است.

اقتصاد با عزم ملي؛ يعني استفاده از همه ظرفيت هاي دولتي و مردمي.

اقتصاد با عزم ملي؛ يعني حمايت از توليد ملي.

آدمي با عزم و اراده خود مي تواند هرچه را كه انتخاب كرده، عملي سازد.

تفاوت درجات انسان، به درجات عزم اوست.

قدم گذاشتن در راه زندگي سعادتمندانه، نيازمند عزم قوي است.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني كسب آمادگي پيشدستانه براي رويارويي با حوادث و تلاش براي ساختن آينده اقتصادي بهتر.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني اجراي اثربخش استراتژي و برنامه هاي از پيش تعيين شده اقتصادي.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني ايجاد رويه ها و سياست هاي پشتيبان در اجراي برنامه هاي اقتصادي.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني انديشيدن به آينده، به عنوان وظيفه اي مهم انساني و ديني.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني آينده را با قاطعيت پيش بيني كردن.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني دانشي شدن اقتصاد و ظهور اقتصاد دانش بنيان.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني باز نماندن از حل مسائل جاري و در حال شكل گيري.

ص: 54

اقتصاد مقاومتي؛ يعني تكاپو براي يافتن راه هاي جديد و ساختن الگوها و فنون تازه.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني چاره جويي درباره مسائل و مشكلاتي كه با آن روبه رو هستيم.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني ايجاد تغييرات اساسي و زيربنايي و انجام مهندسي مجدد اقتصاد.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني آغازي دوباره و فرصتي ديگر براي بازسازي فرايندها و دوباره سازي روش هاي اقتصادي.

اقتصاد دانش بنيان؛ يعني بازانديشي بنيادين و ريشه اي فرآيندها براي دستيابي به پيشرفتي شگفت انگيز.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني حركت متوازن و روبه جلو.

اقتصاد دانش بنيان؛ يعني نگرش دقيق به موضوع توسعه و سياست گذاري متناسب با شرايط موجود، براي نيل به مطلوب و برنامه ريزي بهينه.

اقتصاد دانش بنيان؛ يعني اقتصاد مبتني بر شناخت چالش هاي جهاني كه هر كشور در حال توسعه در جامعه جهاني با آن روبه روست.

اقتصاد دانش بنيان؛ يعني تبديل اطلاعات به دانش كاربردي در حوزه اقتصاد.

اقتصاد دانش بنيان؛ يعني هوشمندسازي اقتصاد.

اقتصاد مقاومتي يك انديشه نو است. پس اگر انديشه ما تغيير يابد، رفتار ما نيز تغيير خواهد يافت.

اصلاح الگوي مصرف متناسب با منافع و توليدات، از الزامات اقتصاد مقاومتي است.

ص: 55

اقتصاد درون زا؛ يعني استفاده درست از نيروي فعال جامعه.

ملت ايران با تدبير و انديشه، هميشه آماده مقابله با تهاجم هاي اقتصادي است.

بنياد اقتصاد اسلام بر محور انسان بنا نهاده شده است، نه با محوريت مال.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني اقتصادي كه بتواند در برابر توطئه هاي دشمنان مقاومت كند.

اقتصاد مقاومتي، گامي است در راه پيشرفت و عدالت اقتصادي همه جانبه.

اقتصاد مقاومتي، عامل دستيابي به افق هاي روشن در حوزه اقتصاد است.

اقتصاد مقاومتي، يك الگوي علمي متناسب با كشور ايران است.

آيا مي دانيد استفاده از نيروهاي متخصص، تحصيل كرده و توانمند داخلي، در كنار حمايت جدي از توليد ملي، از اصول اصلي اقتصاد مقاومتي است؟

آيا مي دانيد جلوگيري از خام فروشي در معادن، حمايت از صنايع تبديلي، و اتكا به توانمندي هاي توليدات داخلي كشور، از اصول اقتصاد مقاومتي است؟

اقتصاد مقاومتي؛ يعني محكم سازي و استوار سازي پايه هاي اقتصاد.

ما مي توانيم با خودباوري، خوداتكايي و نگاه به ظرفيت هاي داخلي، مشكلات اقتصادي كشورمان را حل كنيم.

حمايت از توليد ملي، يكي از الزامات اقتصاد مقاومتي است.

با عزم ملي و مديريت جهادي، در تحقق شعار امسال گام برخواهيم داشت.

ص: 56

توانمندسازي اقشارآسيب پذير و محروم جامعه و فراهم كردن امكانات رفاهي براي آنان، جزو نخستين اهداف مدير جهادي است.

رعايت قانون و خارج نشدن از مرزها و خط قرمزهاي قانوني، بايد سرلوحه فعاليت هاي يك مدير جهادي باشد.

در فرهنگ جهادي بايد نگرش خود را عوض كنيم.

بدون كار ميداني محال است كار جهادي صورت گيرد.

كار جهادي الزاماً انجام دادن يك كار بزرگ نيست؛ بلكه يك كار مفيد و بجا و براي برآوردن يك نياز است.

تنها راه خروج از بحران هاي كشور در حوزه كارآمدي دين در اداره امور جامعه، مديريت جهادي است و امروز اين بارِ مسئوليت بر دوش همه مردم و مسئولان قرار دارد.

فشارهاي ناشي از تحريم هاي اقتصادي، به ملت ايران درس خود اتكايي، خودكفايي و بي نيازي ازغرب را آموخت.

غرب بداند: تحريم هاي همه جانبه اتحاديه اروپا ضد ملت ايران، تازگي ندارد.

غرب بداند: تحريم ها براي كشورمان، عامل شكوفايي و بالندگي در صنعت و اقتصاد بوده است.

خودباوري، اولين قدم در برنامه ريزي و تحقق مديريت جهادي است و بدون آن هيچ ملتي نخواهد توانست آرمان هاي خود را عينيت ببخشد.

خودباوري، كشور را در مسير رشد و شكوفايي قرار مي دهد و دشمن، اين حقيقت را پذيرفته است كه ملت ما در مسير رشد واقعي و قطع وابستگي ها قرار گرفته است.

ص: 57

خودباوري باعث تحكيم مديريت جهادي شده است و عزت نفس و اعتماد به نفس ملي را هر روز محكم تر و استوارتر مي سازد.

اقتصاد و فرهنگ با هم عجين شده اند و مكمل يكديگر هستند و داشتن يك اقتصاد موفق و پويا، نيازمند فرهنگ سازي است.

اتحاد و انسجام در جامعه، باعث بي اثر شدن توطئه هاي دشمنان در زمينه تحريم هاي اقتصادي، و تحقق مديريت جهادي مي شود.

مهم ترين عامل تحقق شدن رهنمودهاي رهبري، تلاش و كوشش همه مردم و مسئولان جامعه است.

ما در شرايط تحريم، توانستيم به پيشرفت هاي مهمي در حوزه هاي علمي، فناوري، هسته اي و دفاعي برسيم.

تحقق اهداف كشور در گرو اراده و عمل يكايك مردان و زنان سرزمين مان است.

باور كنيم بدون عزم عمومي نمي توانيم بر مشكلات پيروز شويم.

باور كنيم بدون مديريت جهادي، هرگز از ميدان مبارزه با مفاسد اقتصادي و تحريم ها سربلند برنخواهيم نگشت.

باور ما اين است كه اگر در حركت اقتصادي و فرهنگي، فرهنگ احسان نباشد، همان فرهنگ سرمايه داري است و چيزي جز فساد به دنبال ندارد.

فرهنگ جهاد و شهادت به ما ياد مي دهد كه ديگران را در اولويت قرار دهيم و خدمت به مردم يك وظيفه است.

باور كنيم روحيه جهادگرانه، جوهره انقلاب است و نظام بايد در اين مدار حركت كند.

عقلانيت متصل به وحي و اعتدال منطبق بر حق و باطل، كنار گذاشتن فرهنگ جهاد را نمي پذيرد.

ص: 58

امروز ديگر جنگ نظامي با ايران مطرح نيست؛ حتي جنگ اقتصادي هم موضوعيت ندارد؛ آنچه در رأس هجمه دشمن قرار دارد، بحث فرهنگي است.

فرهنگ جهادي مي تواند ما را بر مشكلات روزمره و بلندمدت پيروز كند.

از اصلي ترين و ضروري ترين مصاديق وحدت در گفتار و رفتار انسان جهادي، ميزان پايبندي او به اطاعت از ولايت است.

شاخصه فرهنگ و تفكر جهادي، وحدت در سخن و عمل و به تعبيري گفتار و رفتار است.

حكومت عدل مهدوي، اوج تحقق جامعه جهادي است كه در آن مدينه فاضله، همگان با برخورداري از تفكر و فرهنگ جهادي و رعايت ويژگي ها و شاخصه هاي آن، سربازان حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء خواهند بود.

مديريت جهادي در جامعه، تنها راه سعادت و رستگاري ايران اسلامي و مقدمه حكومت عدالت گستر موعود آسماني، و تمريني براي آمادگي منتظران است.

عقب ماندگي كشور در حوزه فرهنگ، با مديريت جهادي جبران شدني است.

لازم است در عرصه فرهنگ، ابتكار عمل و نوآوري داشته باشيم تا در تقابل فرهنگي با استكبار، عقب نمانيم و از مرزهاي فرهنگي كشورمان به درستي دفاع كنيم.

متوليان رفع عقب ماندگي ها و كاستي ها در عرصه فرهنگ، اصحاب هنر و فرهنگ هستند.

ص: 59

حركت جهادي، لازمه احياي فرهنگ والا و تقويت بنيه علمي كشور است.

براي پيشرفت و حفظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي، عزم ملي و حركت جهادي لازم است.

فرهنگ و اقتصاد، مهم ترين ركن هاي خوداتكايي كشورند.

تنها راه مقابله با دشمن، عزم ملي براي رسيدن به آرمان هاي انقلاب و نظام است.

پيوستگي اقتصاد با فرهنگ، ستون هاي نظام را محكم مي كند.

تنها راه مقابله با دشمن، عزم ملي است و مردم با اقتصاد مقاومتي و مسئولان با مديريت جهادي، عزمشان را جزم خواهند كرد.

نام گذاري سال جديد به نام «سال اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي» با نظر مقام معظم رهبري، نويد ديگري در راستاي تداوم حركت رو به رشد انقلاب اسلامي است.

.

انقلاب ما يك انقلاب فرهنگي است و توجه به فرهنگ، نخستين اولويت آن است.

هيچ امري ضرورت و اهميتش بيشتر از اصلاح فرهنگ نيست. اگر فرهنگ يك ملت اصلاح شود، به ساير اهداف و چشم اندازهايش خواهد رسيد.

همه شواهد نشان ميدهند كه برنامه ريزي هاي گسترده فرهنگي براي تغيير نگرش ملت ايران به مراتب فراتر از فشارهاي اقتصادي است.

دشمن به اين نتيجه رسيده است كه اگر بتواند فرهنگ ملت ايران را با اهداف خود همسو كند و ذائقههاي فرهنگي را تغيير دهد، به راحتي خواهد توانست ملت را با خود همراه كند و اهداف خويش را تحقق بخشد.

ص: 60

تأكيد رهبري بر امر فرهنگ در عنوان سال 1393 ميتواند هشداري باشد به حركت هاي خزنده اي كه گاه در حوزه فرهنگ صورت مي گيرد.

عزم ملي و مديريت جهادي، پيشرفت جامعه را رقم مي زند.

مردم ثابت كرده اند هر جا كه لازم باشد با عزم محكم خود، مسئولان نظام را ياري خواهند كرد.

چارچوب هاي فرهنگ اسلام ناب اين است كه به جوانان اعتماد كنيم، به پيشكسوتان احترام بگذاريم، و تفكرات اسلام ناب را در عرصه هاي مختلف فرهنگي، كتاب، فيلم و سينما اجرا كنيم.

باور كنيم فرهنگ اصيل اسلامي، عامل اقتدار جمهوري اسلامي ايران است. پس به شايستگي از آن صيانت كنيم.

باور كنيم ديروز، دشمن، مرزهاي جغرافيايي ما را هدف حمله قرار داد و امروز مرزهاي فرهنگي ما را نشانه رفته است.

پويايي معنوي و سياسي يك جامعه، به حضور بالنده ارزش هاي ديني و ملي پذيرفته شده در آن جامعه و ميزان پايبندي افراد جامعه به آنها بستگي دارد.

اقتصاد مقاومتي راهي است هموار براي رسيدن به روزهاي روشن.

اقتصاد مقاومتي يعني پاسداشت عزت امروز و كسب اقتدار فردا.

حريم اقتدار ملي و عزت ايراني، در پناه اقتصاد مقاومتي حفظ خواهد شد.

سلامت اقتصادي جامعه، سبب سرمايه گذاري در بخش هاي مختلف است.

قانون مداري به همراه حاكميت اخلاق، مهم ترين شاخص در پيشرفت است.

ص: 61

منش اخلاقي مديران، ضامن اعتماد مردم است.

اقتصاد مقاومتي، نويدبخش روزهايي بس روشن در آينده ايران اسلامي است.

اختلاف و بداخلاقي، مهم ترين آسيب در مسير پيشرفت اقتصادي كشور است.

تعالي فرهنگي جامعه، با مديريت جهادي مديران و همدلي مردم محقق مي شود.

مديريت جهادي؛ يعني رعايت اصول انساني در تصميم گيري ها.

مديريت جهادي؛ يعني مراقبت در مقابل نفوذ و رسوخ عوامل و دست هاي ناپاك در عرصه فرهنگ.

مديريت جهادي؛ يعني پرهيز از تحقير ارزش هاي اسلامي.

در صورتي كه مديران كشور، اصول مديريت جهادي را سر لوحه اقدامات خود قرار دهند، بسياري از معضلات فرهنگي و اقتصادي برطرف خواهد شد.

مديريت جهادي؛ يعني با روحيه اي مجاهدانه، شاهد رشد و شكوفايي در عرصه فرهنگ و اقتصاد كشور باشيم.

مديريت جهادي؛ يعني الگويي برآمده از دل انقلاب اسلامي، با تكيه بر مؤلفه هاي ايراني _ اسلامي.

مديريت جهادي؛ يعني تخصص، علم و درايت در خدمت آرمان هاي بلند اقتصاد و فرهنگ.

همان گونه كه در سال هاي جنگ، مديريت جهادي توانست رزمندگان اسلام را بر دشمنان بعثي پيروز گرداند، امروز نيز مديريت جهادي است كه گره گشاي مشكلات كشور است.

ص: 62

دفاع مقدس يكي از بهترين الگوهاي مديريت جهادي است.

مديريت جهادي همواره با خردورزي و منطق و تدبير همراه است.

معيار جامعه اسلامي، نگاه جهادي و حركت به سوي مديريت جهادي است.

مديريت اسلامي، منبع وسيعي از الگوهاي مديريت ديني است و مديريت جهادي يكي از شاخص ترين الگوهاي مديريت اسلامي است.

شاخص بهره وري، با تلاش مضاعف و مديريت جهادي افزايش مي يابد.

مديريت جهادي، يكي از راهبردهاي اصلي اقتصاد مقاومتي است.

در مديريت جهادي منافع ملي بر منافع شخصي ترجيح داده مي شود.

اجراي سياست هاي كلي اقتصاد مقاومتي كه رهبر معظم انقلاب ابلاغ فرمودند، نيازمند مديريت جهادي است.

گام نخست مديريت جهادي، خودباوري است.

ثمره مديريت جهادي، به بار نشستن تلاش هاي فرهنگي است.

در مديريت جهادي، از داده هايي كه با عرف و فرهنگ ما هماهنگ است، استفاده كنيم.

در ايجاد مديريت جهادي بايد بيش از پيش به داشته ها و اولويت هاي خود توجه، و از توانايي هاي فرهنگي، ديني و ارزشي خود استفاده كنيم.

يكي از شاخصه هاي بارز مديريت جهادي، ايجاد روحيه نشاط و اميد در جامعه است.

جهاد سازندگي و جهاد دانشگاهي دو ثمره انقلاب شكوهمند اسلامي در مديريت جهادي هستند.

مديريت جهادي؛ يعني شوق خدمت و روحيه خدمتگزاري بي منت.

ص: 63

در مديريت جهادي، اصل بر خدمت رساني به مردم و رفع مشكلات آنان است.

مدير جهادي در راه خدمت رساني به مردم از هيچ گونه اقدامي فروگذاري نمي كند.

مدير جهادي وظايف خود را بدون هيچ گونه منتي انجام مي دهد و در مقابل آن، از مردم انتظاري ندارد.

مديريت جهادي؛ يعني انعطاف پذيري و سرعت عمل.

در مديريت جهادي، سرعت عمل و رفع نواقص و كمبودها، يكي از مؤلفه هاي مهم و حياتي خدمت رساني به شمار مي رود.

مديريت جهادي؛ يعني اعتماد به نيروهاي كارآمد در مديريت.

مديريت جهادي؛ يعني اعتماد به نفس و خودباوري.

مديريت جهادي، مديريت برخاسته از فرهنگ جهادي با رويكرد ارزشي و ديني است.

مديريت جهادي، مديريت مبتني بر ايمان و اعتقاد مذهبي (خدامحوري، فرجام باوري و ولايت مداري)، اخلاص و توكل، تكليف مداري و قانون گرايي است.

يك مدير جهادي در درجه اول بايد داراي اعتماد به نفس و خودباوري باشد؛ زيرا در غير اين صورت نمي تواند برنامه هاي خود را پيش ببرد و تحت تأثير فشارهاي گروهي و جناحي، از اهداف و برنامه هاي خود دور مي شود.

مديريت جهادي؛ يعني ابتكار عمل و نوآوري.

داشتن نوآوري در فعاليت ها و پرهيز از تكرار و الگوبرداري از برنامه ها و راهكارهاي ديگران، يكي از مؤلفه هاي موفقيت در مديريت جهادي است.

ص: 64

مدير جهادي بايد خلاق و هوشمند باشد و در راه رسيدن به اهداف خود، از روش هاي نوآورانه بهره بگيرد.

مديريت جهادي؛ يعني كار گروهي و مشاركت اجتماعي.

در مديريت جهادي، از تكروي و حركت هاي انفرادي پرهيز مي شود و در مقابل، بر كار گروهي و مشترك بسيار تأكيد مي شود.

مديريت جهادي؛ يعني توجه ويژه به محرومان و مستضعفان.

آينده روشن كشور اسلامي ايران، در سايه اقتصادي سالم، با عزم ملي و فرهنگ والا، و با مديريت جهادي.

كردار ما آيينه اي از فرهنگ ماست. پس مراقب حريم مسائل اسلامي باشيم.

مديريت جهادي؛ يعني اينكه نگذاريم آبروي نظام اسلامي، دستخوش خواسته ها و اغراض دنيايي ديگران قرار گيرد.

مديريت جهادي؛ يعني تلاش بي وقفه براي به دست آوردن رضايت خداوند.

مديريت جهادي، گره گشا در مسائل اقتصادي و فرهنگي است.

بيماري فساد مالي، تحريم و تورم را فقط با مديريت جهادي مي توان درمان كرد.

مديريت جهادي؛ يعني مديريت منطبق بر عقلانيت و اعتدال، منطبق بر تدبير، و در كنار آن محبت و گذشت.

مديريت جهادي در اقتصاد؛ يعني آينده نگري.

مديريت جهادي در اقتصاد؛ يعني شايسته سالاري.

مديريت جهادي؛ يعني روحيه و تفكر بسيجي براي تحقق اقتصاد مقاومتي.

ص: 65

مديريت جهادي در اقتصاد؛ قطع وابستگي به خارج.

مديريت جهادي در اقتصاد، به معناي كم كردن هزينه هاي اضافه و ريخت وپاش هاي غيرضروري است.

مديريت جهادي در اقتصاد؛ يعني در كنار مردم بودن مديران.

مديريت جهادي، ابزاري براي تحقق اقتصاد مقاومتي است. بنابراين، بايد تمام امكاناتي كه در اختيار داريم در جهت تحقق اين هدف به كار بگيريم.

مديريت جهادي، به معناي استفاده از امكانات و تجهيزات بومي در جهت توسعه كشور است.

مديري كه در انجام وظيفه خود، سلامت، عشق به كار، سرعت و كار كارشناسي و اصولي را همراه كند، مدير جهادي است.

مديريت جهادي؛ يعني مديريت سالم همراه با سرعت و كار كارشناسي.

شاخصه مديريت جهادي، سلامت، دوري از فساد اداري و مالي، عشق به خدمت رساني، ايثار و از خود گذشتگي در انجام وظيفه است.

مقاومت اقتصادي در شرايط تحريم، يكي از مشخصه هاي مديريت جهادي است.

ايران اسلامي امروز براي عبور از مشكلات و دستيابي به قله هاي افتخار و عزت، نيازمند مديريت مديراني است كه روحيه جهادگري دارند.

ص: 66

مديريت جهادي در اقتصاد؛ يعني آينده نگري و تكامل گرايي.

مديريت جهادي در اقتصاد؛ يعني خستگي ناپذيري در عرصه كار و توليد.

مديريت جهادي؛ يعني خودسازي و استفاده درست از امكانات و دقت در حفظ بيت المال.

مديريت جهادي در اقتصاد؛ يعني ترجيح منافع ملي بر منافع فردي و گروهي.

مديريت جهادي در اقتصاد؛ يعني دشمن شناسي و عرصه را بر دشمنان تنگ كردن.

مديريت جهادي؛ يعني سعي در افزايش بهره وري از منابع موجود.

مديريت جهادي، نقطه مقابل مديريت ليبرالي است.

مديريت جهادي، مديريتي است كه برآمده از آموزههاي اعتقادي و عملي اسلام و رهبران ديني است.

مديريت جهادي، همان مديريت امام راحل رحمه الله است كه در برابر همه زياده طلبي هاي شرق و غرب «نه» گفت.

مديريت جهادي، از خود گذشتن و به منافع خود نينديشيدن و به مردم فكر كردن است.

مديريت جهادي، ساده زيستي و تعلق نداشتن به زخارف دنيوي است.

مديريت جهادي؛ يعني انتخاب «ايثار» در پيگيري مسائل و مشكلات مردم.

مديريت جهادي، به معناي اتكا بر توانمنديها و ظرفيتهاي داخلي است.

مديريت جهادي، «نه» گفتن به همه فشارها، تحريمها و تهديدهاي دشمنان است.

ص: 67

مديريت جهادي؛ يعني حاكميت اخلاق و معنويت در روابط اجتماعي برآمده از ارتباط شورآفرين با خداست.

مديريت جهادي؛ يعني كشف استعدادهاي جوانان پرانگيزه ايراني و هدايت آنان در جهت استحكام سنگ زيربناي پيشرفت و ترقي ايرانِ عزيز.

مديريت جهادي، نقطه مقابل مديريت غربي است.

مديريت جهادي، برخورد صادقانه و شفاف با مردم در همه عرصههاست.

با مديريت جهادي ميتوان به اهداف متعالي نظام جمهوري اسلامي دست يافت.

مديريت جهادي؛ يعني مديريتي كه از همه استعدادهاي كشور، به خوبي، بي آلايش و بهينه استفاده كند.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني بازگشت به ارزش هاي اسلامي، انقلابي و ايراني.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني از رد پاي دشمنان در آثار فرهنگي غافل نشويم.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني مراقب فعاليت هاي خزنده فرهنگي دشمن باشيم.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني يادمان باشد كه اگر خط قرمزها شكسته شود، اصل انقلاب به خطر مي افتد.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني بايد اعتقادات مذهبي و بسيج را كه پشتوانه اصلي انقلاب هستند، را حفظ كنيم.

ص: 68

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني مانع رشد علف هاي هرز در فرهنگ باشيم.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني بايد شگردهاي دشمنان انقلاب را در همه عرصه ها، به ويژه در حوزه فرهنگ شناخت و فريب لبخندهايشان را نخورد.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني در برابر تبليغ فرهنگ برهنگي و نمايش صحنه هاي غيرمجاز اخلاقي در بازي هاي رايانه اي غيربومي، هشيار باشيم.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني حواسمان باشد اهداف سازندگان بازي هاي رايانه اي غيربومي، تخريب اعتقادات و باورهاي ديني است.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني حواسمان باشد اهداف سازندگان بازي هاي رايانه اي غيربومي، الگوسازي بر اساس شخصيت هاي غير اخلاقي است.

تمركز بر اقتصاد مقاومتي، نبايد ما را از توجه به فرهنگ و ارزش هاي ناب انقلاب اسلامي غافل كند.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني همه دستگاه هاي متولي حوزه فرهنگ بايد بسيج شوند و در حفظ و حراست از فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني تلاش كنند.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني دشمن متوجه شده كه پيروزي انقلاب اسلامي، ريشه در فرهنگ اصيل فطري و اسلامي دارد. بر اين اساس، با فرهنگ فطري و اسلامي به مبارزه برخاسته است.

مديريت جهادي؛ يعني پايبندي به اخلاق و انديشه پاك.

مديريت جهادي؛ يعني مديريت عاري از هرگونه خطاي اخلاقي و پايبندي به اصول و ارزش هاي اسلامي.

ص: 69

مديريت جهادي؛ يعني مقدم داشتن مصالح كشور و مردم بر مصالح شخصي و حزبي و پرهيز از جناح بازي.

مديريت جهادي؛ يعني دوستي و مهرباني با مردم.

مديريت جهادي؛ يعني حفظ سلامت فرهنگي و اخلاقي جامعه.

مديريت جهادي؛ يعني جهت گيري ديني در مسائل فرهنگي.

مديريت جهادي؛ يعني گسترش نيكي و برچيدن زشتي ها.

مديريت جهادي؛ يعني پرهيز از خواسته ها، شعارها و انگيزه هاي فردي و گروهي مغاير با ارزش ها.

مديريت جهادي؛ يعني پايدار كردن دستورات و هدايت هاي قرآن در جامعه.

مديريت جهادي؛ يعني پاسخ گويي به مردم.

مديريت جهادي؛ يعني پرهيز از سست عنصري، بي تعهدي و دنياگرايي.

اگر در اقتصاد، حضور، اراده و مسئوليت پذيري مردم باشد؛ به آرزوها و اهداف خود خواهيم رسيد.

اقتصاد مقاومتي؛ يعني توجه به امانتي كه بايد به آيندگان بازگردانده شود.

مديريت جهادي؛ يعني پايبندي به بناي فكري و اعتقادي مكتب اسلام.

مديريت جهادي؛ يعني بنيان نهادن زيرساخت هاي فرهنگي بر اساس ارزش ها و مباني خلل ناپذير دين.

مديريت جهادي؛ يعني تمكين در برابر قانون.

مديريت جهادي؛ يعني تقبيح زير پا نهادن قانون و ايجاد اختلال در چرخه فرهنگي، علمي و اقتصادي.

ص: 70

مديريت جهادي؛ يعني التزام عملي به اصول و ارزش هاي اسلامي.

مديريت جهادي؛ يعني مبارزه با تهاجم فرهنگي.

مديريت جهادي؛ يعني حفظ جامعه از خودباختگي و غرب گرايي.

مديريت جهادي؛ يعني صداقت در تصميم گيري و پرهيز از دروغ و تزوير.

فهم و بصيرت مديريتي، از شاخصه هاي مديريت جهادي است.

مديريت جهادي؛ يعني پرهيز از رفتارهاي نمايشي و مغرضانه و نداشتن صداقت در موضع گيري ها.

مديريت جهادي؛ يعني آبروداري شايسته از فرهنگ اسلامي و تلاش براي حفظ و افزايش آبروي ملي.

مديريت جهادي؛ يعني حق گويي مدبرانه.

مديريت جهادي؛ يعني معاوضه نكردن مصلحت كشور با سليقه شخصي.

مديريت جهادي؛ يعني رفتار درست سياسي براي حفظ منافع ملي.

مديريت جهادي؛ يعني اعتقاد داشتن به پايبندي ميليون ي ايرانيان به ارزش هاي انساني و اسلامي.

مديريت جهادي، عامل مصون ماندن از مداخله قدرت هاي خارجي است.

مديريت جهادي؛ يعني تصميم گرفتن همراه با بصيرت.

مديريت جهادي؛ يعني انتخاب بهترين ها و شايسته ترين ها.

مديريت جهادي؛ يعني تبلور نقش بي بديل ايمان و بصيرت در شكل دهي به مسير زندگي و سرنوشت ملت.

مديريت جهادي؛ يعني توجه به هنجارهاي اسلامي، ملي و عرفي.

ص: 71

مديريت جهادي؛ يعني همراه نشدن با امواج مخالف.

مديريت جهادي؛ يعني بينش درست به حقيقت و مسئوليت پذيري در مقابل آن.

مديريت جهادي؛ يعني پاسداشت حرمت خون شهيدان.

مديريت جهادي؛ يعني سنجش و ارزيابي تمامي قوانين و طرح ها با خط كش اسلام.

مديريت جهادي؛ يعني اعتقاد به اين نكته كه سياست ما عين ديانت ماست.

مديريت جهادي؛ يعني نداشتن وابستگي به مراكز قدرت و ثروت.

مديريت جهادي؛ يعني كوتاه كردن دست افراد ناسالم از دست اندازي به مراكز فرهنگي و حياتي جامعه.

مديريت جهادي؛ يعني پايبندي به اصول و ارزش هاي اسلامي و انقلابي.

مديريت جهادي؛ يعني پرهيز از افتادن در دام خودپسندي و خودمحوري.

حضور نخبگان و شخصيت هاي اثرگذار، يكي از عوامل مؤثر در شكل دهي عزم ملي است.

حضور نخبگان و شخصيت هاي برجسته، در اصلاحات اقتصادي موجب زايش و رويش و تحقق عزم ملي است.

حضور نخبگان در اصلاحات اقتصادي، فراخواني است براي حضور گسترده مردم و تحقق عزم ملي.

اعلان برائت از دشمنان دين، شجاعت و شهامت، و صراحت لهجه، از نشانه هاي يك مدير جهادي است.

ص: 72

قانون گرايي و قانون مداري از نشانه هاي يك مدير جهادي است.

مديريت جهادي؛ يعني گزينش بر اساس بينش و بصيرت.

مديريت جهادي؛ يعني رعايت اخلاق مبتني بر شئونات اسلامي.

مديريت جهادي؛ يعني حركت در چارچوب آموزه ها و اخلاق عالي اسلام.

تقويت برنامه هاي ديني، اسلامي و قرآني در جامعه، با همت و همدلي مردم و مديريت جهادي مديران نهادهاي فرهنگي كشور، محقق مي شود.

ب) از عزم ملي تا اقتدار ملي

ب) از عزم ملي تا اقتدار ملي

عزم ملي؛ يعني لبيك گفتن به پيام هاي ارزشمند مقام معظم رهبري.

عزم ملي؛ يعني حركت حماسي در حوزه اقتصاد و فرهنگ.

عزت ملي؛ يعني احساس حقارت نكنيم.

عزت ملي در مديريت كشور به اين معناست كه يك دولت، يك نظام به ملت و مردمِ خود متكي است.

عزت ملي در مسائل اقتصادي به اين است كه كشور به قدرت خودكفايي برسد.

عزت ملي در عرصه علم؛ يعني درنورديدن همه مرزهاي علمي.

براي ملت بزرگ، عزت ملي، اعتماد به نفس و خودباوري مهم تر از همه چيز است.

با عزم ملي در اقتصاد، چهره نازيباي فقر را از جامعه پاك كنيم.

عزم ملي؛ يعني هم گرايي ملت براي كسب اقتدار اقتصادي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني توسعه تفاهم اجتماعي براي ايجاد امنيت رواني در جامعه.

ص: 73

عزم ملي، عامل حركت در مسير پيشرفت، همراه با بيداري و آگاهي است.

عزم ملي؛ يعني همدلي و گام برداشتن در يك مسير، براي رسيدن به هدف نهايي.

عزم ملي، در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني احساس مسئوليت يك يك افراد جامعه.

عزم ملي يعني ايجاد قابليت پذيرش مسئوليت و پاسخ گويي و بر عهده گرفتن كارها.

عزم ملي؛ يعني احساس مسئوليت در قبال كشور و احترام گذاشتن به حقوق ديگران.

عزم ملي، در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني عزم اراده ها براي انجام مهم ترين امور كشور.

عزم ملي، در اقتصاد و فرهنگ يعني حضور و بروز اراده ملي در ساخت آينده ايران.

عزم ملي، براي اقتدار اقتصادي، عامل شكستن امتيازهاي موهوم ميان افراد است.

عزم ملي، عاملي براي القاي حس تساوي در ذهن افراد است.

عزم ملي راز مانايي ملت ايران و تقويت كننده نظام ماست.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني توسعه مشاركت و تقويت احساس وظيفه.

عزم ملي؛ يعني همدلي و همراهي همه عوامل انساني.

عزم ملي، حافظ آبرو و عزت ملي جامعه در عرصه بين المللي است.

عزم ملي، در اقتصاد و فرهنگ يعني هم انديشي فرهنگي و اقتصادي براي اصلاح مديريت كشور.

ص: 74

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني شور و شوق و اراده براي ساختن ايراني آباد و سربلند.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني عشق ورزيدن به كشور و سرنوشت آن.

عزم ملي؛ يعني پذيرفتن انديشه هاي يكديگر كه مي خواهند فردايمان بهتر از امروزمان باشد.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني گام برداشتن در راه پيشرفت كشور.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني گام برداشتن آگاهانه به سوي فردا.

عزم ملي؛ يعني گشودن مسير تازه براي رسيدن به هدف.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني من و تو در كنار هم انديشه ها را مي سازيم.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني همدلي دل هاي بزرگ با وجود سليقه هاي مختلف.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني فرار از تن دادن به ضعف ها و كاستي ها و حركت به سمت تكامل.

عزم ملي؛ يعني حضور خردورزانه و پرشور در راه اعتلاي اقتصاد ايران.

عزم ملي؛ يعني حضور باكرامت ملت ايران در عرصه هاي اقتصادي.

با عزم ملي، بار ديگر نشان خواهيم داد كه هنوز هم پيوند و هم بستگي ما پابرجاست.

عزم ملي؛ يعني پيوند عميق دل هايي كه به يك موضوع مي انديشند و آن هم اقتدار ايران اسلامي است.

ص: 75

عزم ملي؛ يعني همدلانه به يك هدف انديشيدن، و آن هم اقتصاد برتر است.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني پيوند در راه يك هدف، و آن هم اعتلاي ميهن اسلامي است.

با عزم ملي، بهترين آينده را براي ميهن عزيزمان رقم خواهيم زد.

ثمره عزم ملي، استقلال و شكوفايي اقتصادي و سياسي است.

شكوفايي اقتصادي و تعالي فرهنگي، نيازمند عزم ملي است.

افزايش بهره وري، نمونه و مصداق بارز عزم ملي است.

ارتقاي توليد ملي، در سايه عزم ملي محقق مي شود.

مقابله با جنگ اقتصادي دشمنان، نيازمند عزم ملي است. يكي از راه هاي مقابله، قناعت و پرهيز از ريخت و پاش هاست.

عزت و سربلندي، بي نيازي، زندگي پاك، و آسايش و آسودگي در جامعه، نيازمند عزم ملي در قناعت كردن است.

جامعه اي كه مردمش اهل قناعت هستند، از آفات و خطر بيماري هايي همچون حرص، طمع، آز، افزون خواهي، پايمال كردن حق ديگران و... در امان مي ماند.

جامعه اي كه مردمش قناعت پيشه اند، مي تواند با عزم ملي در مقابل تحريم ها قد علم كند.

اگر در جامعه اي فرهنگ غني قناعت رواج داده شود، به مدينه فاضله اي مي رسيم كه مورد نظر اسلام است.

اگر در جامعه اي فرهنگ غني قناعت ترويج شود، ديگر حق محرومان و مستضعفان پايمال نخواهد شد.

اگر در جامعه اي فرهنگ غني قناعت رواج يابد، در سايه چنين فرهنگي آرامش حاكم مي شود.

ص: 76

يكي از راه هاي گشايش مشكلات اقتصادي در سال جديد، قناعت كردن است.

در سالي كه مزين به عزم ملي و مديريت جهادي است، زيباست كه براي كسب روزي حلال همت كرد؛ نه همتي معمولي، بلكه همتي حماسي.

يكي از مهم ترين اصول در شعار «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي»، برنامه ريزي صحيح اقتصادي و فرهنگي است.

عزم ملي؛ يعني چشمداشتي به كمك كشورهاي ديگر نداشته باشيم.

اقتصاد مقاومتي با عزم ملي شكل خواهد گرفت.

عزم ملي؛ يعني بسيج شدن تمام مردم.

عزم ملي؛ يعني حضور فراگير مردم در صحنه دفاع از انقلاب، نظام و رهبري در بزنگاه هاي حساس.

عزم ملي؛ يعني اوج حماسه سازي ملت ايران.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني سالي به رنگ حماسه، اقتدار و عزت.

عزم ملي؛ يعني سالي به رنگ حماسه، غرور، شرف و جاودانگي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني همت بلند براي جاودانگي سرزمينم، ايران.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني شكوه گام هاي جوانان و پيران ايران.

با عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ تمام قله هاي عزت و شرف را فتح خواهيم كرد.

عزم ملي ما پيشينه اي به قدمت سرزمينمان، ايران دارد كه از خون جوانان وطن باليده است.

ص: 77

عزم ملت ايران در خلق حماسه هاي جاويدان، ستودني است.

سرافرازي ايران و ايراني با حماسه هاي هميشه ملت ايران در هم آميخته است.

عزم ملي؛ يعني نگاه به دورنماي اقتصاد به عنوان يك هدف عالي.

عزم ملي، راهبردي براي نااميدي دشمن است.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني ما در پي استقلال و رهايي از وابستگي هستيم.

عزم ملي؛ يعني براي بهبود وضع اقتصادي كشورمان از امكانات خودمان استفاده خواهيم كرد.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني تكيه بر استعداد و توانايي هاي خود.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني كور كردن چشم اميد دشمنان.

عزم ملي، با فرهنگ سازي و ترويج فرهنگ عمومي جلوه گر خواهد شد.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني تصميم جدي و قاطع براي حركت مقتدرانه.

عزم ملي؛ يعني با گام هاي بلند، ايران را به قله هاي پيشرفت و تعالي برسانيم.

با عزم ملي و مديريت جهادي، سد راه دشمنان در تحريم هاي اقتصادي خواهيم شد.

عزم مردم كه باشد هم اقتصاد ساخته مي شود، هم فرهنگ بازسازي مي شود.

راه ميان بر براي تحقق شعار سال جديد، اهميت دادن به عزم ملي و دوري كردن از هر چيزي است كه سبب تفرقه بين مردم مي شود.

ص: 78

نخبگان هوشيار و بابصيرت، حلقه ارتباط عزم ملي و مديريت جهادي هستند.

مديريت جهادي و عزم ملي، دو بال رسيدن به شكوفايي اقتصادي و تعالي فرهنگي هستند.

عزم ملي؛ يعني تلاش براي خودباوري و خوداتكايي اقتصادي و تعالي فرهنگي و اجتماعي.

سياست هاي اقتصاد مقاومتي، با عزم ملي محقق خواهد شد.

عرصه اقتصاد با عزم ملي، بار ديگر نمايشگاه هم بستگي و اتحاد ملتي خواهد بود كه دست در دست هم، به آباداني فرداي خويش اميدوارند.

آينده از آن ما خواهد بود؛ وقتي با قلب هاي به هم پيوسته و انديشه اي متحد و گام هاي استوار، به سويش گام برداريم.

عزم ملي؛ يعني فراموشي منيت ها و چشيدن طعم خوش هم بستگي و اتحاد.

عزم ملي؛ يعني ساختن اقيانوسي از جنس عاطفه با قطره هايي از جنس نور.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني تصميمي بزرگ براي ساختن آينده اي به روشني آفتاب.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني هر كدام از ما ستاره اي در آسمان كشورمان هستيم كه زيبايي اش جهانيان را خيره كرده است.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني زيباترين انگيزه براي رسيدن به روشن ترين آينده.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني انديشيدن به اقتدار ايران اسلامي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني هديه كردن عزت به فرزندان آينده اين مرز و بوم.

ص: 79

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني پاك كردن آشفتگي از چهره ميهن اسلامي و هديه دادن اقتدار به ايران.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني اثبات اينكه ايران اسلامي، شايسته داشتن اقتداري مثال زدني است.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني اينكه مي توانم سرنوشتم را خودم رقم بزنم.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني مهر تأييد زدن بر سرنوشتي بزرگ.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني من هم مانند قطره اي از دريا، در ساختن سرنوشت كشورم دخيل خواهم بود.

عزم ملي؛ يعني به نمايش گذاشتن قدرت و اراده ملت در رسيدن به اقتدار اقتصادي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني كور باد چشم كساني كه منتظرند شكست ملت ايران را نظاره گر باشند.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني تپيدن قلب هر ايراني براي آرامش ميهن اسلامي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني اعلام آمادگي براي سربلندي نظام اسلامي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني با قلبي لبريز از مهرباني، نگران آينده كشورمان هستيم.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني اينكه حتي لحظه اي از كشورمان غافل نخواهيم بود.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني نمايش نگراني و مسئوليت پذيري ملت ايران در برابر سرنوشت كشور اسلامي شان.

ص: 80

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني حضوري سرنوشت ساز در زندگي اجتماعي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني جاري ساختن خون در رگ جامعه.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ يعني موجي قدرتمند در مسير توسعه و پيشرفت كشور.

عزم ملي؛ يعني ما مي توانيم هر آنچه را كه اراده مي كنيم، محقق سازيم.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني شركت در تصميمي بزرگ براي زيستن بهتر و زيباتر.

عزم ملي؛ يعني زيباترين شعر همدلي و هم بستگي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني بازگرداندن عزت به كشور اسلامي.

عزم ملي؛ يعني ترسيم تقديري زيبا براي كشور.

مديريت جهادي؛ يعني پرهيز از سطحي نگري و بالا بردن عيار بصيرت.

عزم ملي؛ يعني عمل به وظيفه اي كه بر دوش ماست و انجام تكليفي كه براي ما مشخص شده است.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني تداوم بخشيدن به راه شهيدان با حضور در صحنه هاي اجتماعي.

عزم ملي؛ يعني هوشياريم و آگاهانه قدم به ميدان مي گذاريم.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني ما بيداريم و آگاه و استواريم و هميشه در صحنه.

ص: 81

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني ساختن اقيانوسي بيكران در صحنه جغرافياي ايران.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني سر دادن آواز همدلي براي اقتدار ايران اسلامي.

عزم ملي؛ يعني راهمان يكي است و براي رسيدن به هدف عاشقانه گام برمي داريم.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني اتصال افكار عمومي به بدنه نظام اجرايي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني نمايش احساس مسئوليت براي سرنوشت كشور.

عزم ملي، نشان دهنده بلوغ سياسي ملت ايران در برابر خدعه هاي دشمنان است.

عزم ملي، نشانه درك و بينش بالاي ملت درباره مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است.

عزم ملي، نتيجه بلوغ سياسي ملت ايران است.

عزم ملي؛ يعني حضور حماسي مردم ايران در عرصه اقتصاد.

عزم ملي، زمينه ساز به كارگيري فكرها و ايده ها در جامعه است.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني پيوند عاطفي و عقيدتي ميان مردم و مسئولان.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني هديه دادن امنيت و اقتدار به ميهن اسلامي.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني حفظ اتحاد در عين وجود اختلاف سليقه.

ص: 82

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني افزايش شور و نشاط در جامعه.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ، سكّويي براي اوج گرفتن وحدت ملي و اقتدار نظام اسلامي است.

با عزم ملي خود، سربلندي و سرافرازي آينده ايران را تضمين كنيم.

عزم ملي در اقتصاد و فرهنگ؛ يعني شور و شعور ملت ايران براي ساختن كشوري آباد.

ملتي كه بي اراده و بي عزم است، همانند موجودي بي روح است.

عزم به جامعه نيرو مي بخشد و افراد آن جامعه را قادر مي سازد كه خواسته هاي خويش را تحقق بخشند.

آنچه يك ملت را از درون استوار و نيرومند و زنده نگه مي دارد، اراده و عزم است.

قدرت اراده و عزم، يكي از برترين مشخصات و امتيازات انساني است.

عزم، نقش پيشگيري از سقوط انسان را در مراحل مختلف زندگي دارد.

جامعه اي كه داراي عزم و اراده قوي است، در مقابل عوامل ضد تكامل و رشد، و خلاف ترقي، ايستادگي مي كند و مانع سقوط خود مي شود.

اگر ملتي عزم و اراده داشته باشد و در راه كمال قدم بردارد، قطعاً به رشد و كمال خواهد رسيد و اگر سستي ورزد، امكان رسيدن به تكامل و رشد از او گرفته مي شود.

كسي كه عزم دارد به پيشرفت كشورش كمك كند، همين عزم، او را در رسيدن به هدف كمك مي كند.

ص: 83

عزم، در برخورد با مشكلات نمايان مي شود و كسي كه تسليم مشكلات مي شود، عزم ندارد.

عزم همچون سلطان مقتدري است كه قواي ديگر، رعيت و فرمان بردار اويند.

عزم داشتن؛ يعني خلاق بودن در مقابل مقلد بودن.

عزم، معيار عظمت است.

عزم ملي، نمايش اراده، خوداتكايي و استقلال است.

با عزمي شكوهمند، ايراني آباد و آزاد، با دشت هاي سرسبز و مردمي اميدوار، خواهيم ساخت.

با تلاش و پويايي در همايش اقتدار و عزم ملي، نام كشورمان را در جهان، بلندآوازه خواهيم كرد.

عزم ملي در عرصه هاي اقتصادي و فرهنگي؛ يعني با تلاشي همه جانبه، در جامعه حضوري مؤثر و فعال داشته باشيم.

با عزم ملي در حوزه اقتصاد، هزينه هايمان را اولويت بندي كنيم.

يادمان باشد تحقق اهداف مهم كشور، در گرو خوداتكايي و استقلال اقتصادي است.

يادمان باشد بهترين راه براي بي اثر كردن كارشكني هاي پياده نظام دشمن در داخل و خارج، تقويت روحيه خودباوري و استقلال است.

عزم ملي در عرصه اقتصاد؛ يعني عبور از گردنه بحران ها و تحريم ها با مصرف كالاهاي ايراني.

با عزم ملي در صرفه جويي، از هدر رفتن منابع جلوگيري كنيم.

درست مصرف كردن، وظيفه اي همگاني و نشانه عزم ملي در اقتصاد است.

ص: 84

يادمان باشد كودكانمان، صرفه جويي را از ما مي آموزند. با آموزش صحيح، آنان را آماده عزمي باشكوه در درست مصرف كردن كنيم.

ايمان بياوريم كه كاهش مصرف گرايي، در ارتقاي عزت ملي تأثير دوچندان دارد.

ايمان بياوريم استفاده درست از منابع و امكانات، وابستگي ها را به بيگانگان كاهش مي دهد.

ايمان بياوريم استفاده درست از منابع، در برقراري و توزيع عدالت اجتماعي, فرهنگي و اقتصادي مؤثر است.

ج) سبك زندگي در سايه سار فرهنگ اسلامي

ج) سبك زندگي در سايه سار فرهنگ اسلامي

فرهنگ خودباوري، با تمسك به اسلام به دست مي آيد.

به فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني خود بباليم.

فرهنگ ما نمونه برجسته از يك فرهنگ متعالي است.

در فرهنگ ايراني، توسعه و رفاه، آن گاه مطلوب است كه همراه با تهذيب و پرورش اخلاق باشد.

ايمان بياوريم كه منابع بنيادين فرهنگ اسلامي، قرآن كريم و سنت امامان معصوم عليهم السلام ، بي نظير است.

اصول و مباني فرهنگ اسلامي ثابت است و با نوآوري ها و ابتكارات مسلمين از بين نمي رود.

احكام، قوانين و الگوهاي عرضه شده در فرهنگ اسلامي، روشن و كامل است.

فرهنگ يك جامعه، اساس هويت آن جامعه است.

ص: 85

فرهنگ، روح كالبد هر جامعه است.

فرهنگ، ستوان فقرات و هويت ماست.

فرهنگ، مي تواند ملت را پيشرفته، عزيز، توانا، فن آور، نوآور و داراي آبروي جهاني كند.

فرهنگ منحط، هويت فرهنگي را زايل خواهد كرد و پيشرفت هاي تزريقي هم نخواهد توانست جايگاهي ويژه به آن ملت ببخشد.

قوام و مليت هر ملت، به فرهنگش است.

فرهنگ هر ملتي، تدين و تمدن و استقلال آن را مي سازد.

فرهنگ، پيشرفت كشور در همه زمينه ها را تضمين خواهد كرد.

فرهنگ هر ملتي، منشأ تحولات آن ملت است.

خودباوري ملي و دستيابي به هويت اسلامي، مهم ترين هدف در همه امور است.

فرهنگ، مجموعه اي از باورها و اعتقادات و ارزش ها و نگرش هاي يك ملت است.

فرهنگ، زمينه ساز طرز تفكر و بينش افراد جامعه است و تعيين مي كند چه نوع رفتارهايي پذيرفتني است و يا نپذيرفتني.

فرهنگ اسلامي، هويت ملي ما و عامل انسجام اسلامي در كشور است.

فرهنگ، عامل خودباوري ملي است.

فرهنگ، مي تواند يك ملت را به تحرك و فعاليت توليدي و يا در مقابل، به خمودگي و بيكاري هدايت كند.

فرهنگ، عاملي اثرگذار در رفتارهاي اقتصادي و سياسي است.

فرهنگ اسلامي؛ يعني ديني كه اخلاق كريم انساني و اسلامي را در جامعه برقرار كند.

ص: 86

فرهنگ اسلامي انسان را به سوي آگاهي و آزادي مسئولانه هدايت مي كند و او را از اطاعت و تمكين كوركورانه از قواعد اجتماعي و فرهنگ هاي رشد نايافته بازمي دارد.

فرهنگ اسلامي قابليت جهاني شدن دارد.

فرهنگ اسلام تفاوتي عظيم و عميق با فرهنگ غرب دارد.

در فرهنگ اسلامي علاوه بر فضيلت محوري در انديشه، الگوهاي اخلاقي _ معنوي فراواني وجود دارد كه هر يك براي تحول جامعه بشري كفايت مي كند.

در فرهنگ غربي، دانشمندان بسياري بوده اند، اما هيچ يك از آنان انسان كامل و آيينه تمام نماي فضايل اخلاقي به شمار نمي آيند.

فرهنگ اسلامي مي تواند به دغدغه هميشگي انسان (معنا و مفهوم زندگي) پاسخ دهد و به روشني آن را تبيين كند؛ در حالي كه فرهنگ غربي از پاسخ دادن به اين پرسش بنيادين ناتوان است.

در فرهنگ اسلامي، رابطه اي منطقي ميان دنيا و آخرت وجود دارد و بهره گيري مشروع از دنيا و توجه به آخرت، هر دو، توصيه شده است؛ در حالي كه در فرهنگ غربي، لازمه پيوستن به دنيا، پشت كردن به آخرت است.

در فرهنگ اسلامي، بر اصل احترام به ملت ها و استقلال و آزادي آنان، تأكيد فراوان شده است.

در فرهنگ غربي، مفاهيمي نظير توسعه بي قيد و شرط، قدرت طلبي، استثمار ملت ها و تحقير مردم ديگر جوامع، نمود آشكاري دارد.

سبك زندگي مسلمانان بايد متناسب با دستورات و آموزه هاي الهي باشد و اسراف و ريخت و پاش، مصرف گرايي و چشم و هم چشمي، جايي در فرهنگ ديني ندارد.

ص: 87

سبك زندگي اسلامي، در توجه به فرهنگ عمومي جامعه و براي بقاي آن فرهنگ در جامعه بسيار تأثير دارد و با آن، همه كارها اسلامي مي شود.

لازم است سبك زندگي اسلامي به فرهنگ عمومي تبديل شود.

بهترين راه سالم سازي جامعه و افزايش آمادگي آن در برابر ترفندها و توطئه هاي پيچيده دشمن، تلاش براي حفظ، دروني سازي و گسترش ارزش ها در زندگي فردي و اجتماعي است.

مدرسه و خانواده، نخستين كانوني هستند كه با مديريت جهادي مي توانند در زمينه فرهنگ سازي نقش آفريني كنند.

جامعه تهي از ارزش هاي ديني، بستر مناسبي براي تهاجم و شبيخون فرهنگي دشمن خواهد بود.

رسالت بزرگ كارگزاران فرهنگي، اين است كه ابتدا خود را به ارزش هاي ديني، مانند ايمان، تقوا، شرح صدر و... آراسته سازند و در عمل به ارزش ها، از ديگران پيشي بگيرند.

غيرت ديني ما اقتضا مي كند كه از فرهنگ اصيل ايراني كه همان فرهنگ اسلام است، پاسداري كنيم.

در تأمين سلامت فكري و اعتقادي جامعه بايد پاكسازي محيط از آلودگي هاي فكري، رواني و اعتقادي را در اولويت قرار داد.

بنيادي ترين روش براي پيشگيري از فريب خوردن جوانان، گسترش زمينه هاي شناخت معارف الهي و دروني سازي باورهاي مذهبي است.

افزايش آگاهي ها و دستيابي به معرفت و باورهاي ديني، بايد به گونه اي باشد كه جوانان در برابر تبليغات دشمنان، ايمن شوند.

ص: 88

خانواده، مدرسه، كارگزاران تربيتي و سياست گذاران فرهنگي، هركدام مي توانند در پيشگيري از فريب خوردن جوانان و افتادن آنان در دام افراد و جريان هاي ضدمذهبي، نقش مؤثري ايفا كنند.

براي مقابله با تهاجم فرهنگي، بايد بر «فرهنگ مقاومتي» تكيه كنيم.

فرهنگ، همچون آثار باستاني، امري ايستا نيست كه وظيفه ما فقط حفظ و مرمت آن باشد؛ بلكه فرهنگ بنابر طبيعتش حاوي عنصر پويايي است.

فرهنگ به مثابه يك پديده زنده، به مرور زمان دچار تحول و دگرگوني مي شود و اين امر اجتناب ناپذير است؛ اما بايد توجه داشت كه هر تحولي مطلوب نيست.

بيماري و فرسودگي و زوال هم تحول است، اما مطلوب نيست. تحولِ مطلوب بايد تكاملي و با حفظ هويت باشد.

گاهي عناصري جديد از بيرون وارد فرهنگ مي شود و گاهي عناصري از فرهنگ زايل و فراموش مي شود. اين ورود و خروج، بايد مهندسي شده، آگاهانه و سنجيده باشد.

فرهنگ، نيازمند پيرايش و آرايش و كاهش و افزايش است، اما اين امر در صورتي مطلوب است كه آگاهانه و مدبرانه و عقلاني باشد، نه منفعلانه.

فرهنگ بالنده، پيوسته در حال بازسازي و نوسازي خود است؛ اما در چارچوب باورها، ارزش ها و اصالت هاي راستين.

حفاظت و پاسداري از فرهنگ بومي و مراقبت و ديده باني در اين زمينه، ضرورت و فوريت دارد و نيازمند هوشياري و تدبير و برنامه ريزي و عزم و عمل است.

ص: 89

تهاجم فرهنگي، غير از تأثير و تأثر و تبادل فرهنگي است.

تهاجم فرهنگي همچون تهاجم نظامي و بسيار بدتر از آن، هويت و موجوديت ما را نشانه گرفته است.

قلمرو تهاجم فرهنگي، جهاني است؛ حوزه انقلاب و جهاد فرهنگي هم بايد جهاني باشد.

عنصر اسلامي فرهنگ ما داراي بعد جهاني است و اختصاصي به ملت و قومي ندارد. مخاطب اسلام، بشريت است؛ نه نژاد و قوم و اهل زباني خاص.

فرهنگ اسلامي، فرهنگ يك قوم، نژاد، زبان و جغرافياي خاص نيست و هيچ گونه رنگ قومي و نژادي ندارد. چون ارزش هاي آن الهي است، جهاني و بشري است.

ويرانگرترين سلاح تهاجم فرهنگي، هنر است.

هنر شيطاني استكباري، مثل سلاح نظامي استكباري، «كشتار جمعي فرهنگي» مي كند. براي مقابله با اين سلاح نيز بايد هنر اصيل ايراني _ اسلامي را تجهيز كرد و به كار گرفت.

هدف از سبك زندگي اسلامي، اين است كه زندگي مسلمانان از نظر فرهنگي به گونه اي ترويج يابد كه رسم پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در همه جا حاكم گردد.

اگر سبك زندگي اسلامي در جامعه حاكم باشد، تعاملات اقتصادي و فرهنگي، اسلامي مي شود و ديگر شاهد ربا، كم فروشي و گران فروشي و قاچاق نخواهيم بود.

عميق ترين لايه تهاجم فرهنگي، در قالب جنگ نرم به موضوع سبك زندگي معطوف است.

ص: 90

فرهنگ، ميراث ملي هر كشوري است.

ملت ايران به اين رشد و آگاهي رسيده اند كه خودباختگي فرهنگي، زمينه و ريشه بسياري از وابستگي ها و مفاسد است.

خودباوري فرهنگي، زمينه از بين رفتن وابستگي فرهنگي را فراهم خواهد كرده و موجب استقلال فرهنگي مي شود.

هر فرهنگ ديني نيازمند صيانت اجتماعي و دولتي است.

ايران بايد به يك كشور الگو و نمونه اسلامي تبديل شود. به اين منظور، در اين راه نيازمند بسترسازي فرهنگي است.

فرهنگ ديني، زيربناي توسعه اقتصادي و سياسي و اجتماعي است.

فرهنگي مي تواند مفيد باشد كه ديني باشد و ديني مي تواند اثرگذارتر باشد كه فرهنگ عمومي را در پيش بگيرد.

خودباختگي فرهنگي كشورها سبب مي شود كه هميشه با ذلت و حقارت دست نياز به سوي غربي ها دراز كنند و ذلت نوكري و سرسپردگي آنها را بپذيرند.

لازمه اجراي فرهنگ ديني اصيل در جامعه، تقويت بنيه هاي ديني در مدارس و دانشگاه هاست.

اقتصاد اسلامي در سايه سار فرهنگ ديني به كمال مي رسد.

دشمن براي حمله به فرهنگ ما، ابتدا به تخريب مسئله امامت و رهبري و حكومت ديني، به عنوان اولين سنگر فرهنگي مي پردازد.

اگر باور ديني و شيعي اصيل را در ذهن نسل جوان جا بيندازيم، مي توانيم ادعا كنيم كه به سمت ظهور و حكومت مهدوي در حركت هستيم. 

سران استكبار همواره از فرهنگ غني و باسابقه ايراني _ اسلامي هراس دارند و آن را سدي مقابل اهداف سلطه جويانه خود مي دانند.

ص: 91

براي محفوظ ماندن ارزش ها و دستاوردهاي انقلاب بايد در نخستين قدم، بر پاسداري از ارزش هاي ايراني _ اسلامي اهتمام بورزيم.

پاسداري از فرهنگ عاشورايي، موجب تقويت باور هاي ديني و افزايش بصيرت افراد جامعه مي گردد.

پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي، بدون تقويت و توسعه فرهنگ ايراني _ اسلامي امكان پذير نيست.

پاسداري از فرهنگ ايراني _ اسلامي به اندازه پاسداري از انقلاب اهميت دارد.

دشمنان انقلاب پس از شكست در جنگ سخت و فيزيكي، دريافتند كه براي ضربه وارد كردن به زيرساخت هاي انقلاب، بايد از طريق فرهنگ وارد عمل شوند.

ايراني؛ يعني اقتدار؛ يعني فرهنگ اصيل.

اقتصاد منهاي فرهنگ؛ يعني خودباختگي.

اقتصاد منهاي فرهنگ؛ يعني زير بار ظلم رفتن.

علم بايد با فرهنگ تعامل داشته باشد. علمي كه با جامعه، نيازها و شرايط روزمره بيگانه باشد، به يك جزيره جدا افتاده از مردم تبديل مي شود.

رمز موفقيت كشورمان در اقتصاد، سياست، علم و تمدن، نگرش فرهنگي است.

فرهنگ؛ يعني زندگي... يعني بهره مند شدن از آموزه هاي اسلامي.

ايراني نيازي به فرهنگ بيگانه ندارد.

رسوخ فرهنگ بيگانه؛ يعني تزلزل بنيان خانواده ها.

بيگانگان با برنامه هاي فرهنگي و تبليغات و آموزش هاي مستقيم و غيرمستقيم خود در قالب برنامه هاي تلويزيوني، عكس ها، رمان ها و... مي كوشند بنيان هاي فكري افراد را تغيير دهند.

ص: 92

خانواده، هدف حملات ابزارهاي مدرن تهاجم فرهنگي است و با تضعيف خانواده، بسياري از اهداف تهاجم فرهنگي محقق مي شود.

مقابله با جنگ فرهنگي دشمن، با مديريت جهادي امكان پذير خواهد بود.

هرچند اقتصاد از اهميت بالايي برخوردار است؛ فرهنگ ديني بر اقتصاد تقدم دارد.

اعتقاد راسخ به خداوند بزرگ و توجه به ارزش هاي ديني و فرهنگي، موجب كمال و سعادت ابدي براي جامعه اسلامي مي شود.

فرهنگ ديني در جامعه اسلامي باعث رشد و تعالي خواهد شد.

فرهنگ ديني، باور ها را به مسير درست هدايت مي كند.

اگر در دانشگاه ها به مسائل ديني و فرهنگي توجه شود و مراكز اداري با تكريم ارباب رجوع به وظايف خود عمل كنند، آثار خوبي در فرهنگ عامه خواهد داشت.

رعايت موازين ديني و فرهنگي در فروشگاه ها و مراكز تجاري، موجب تقويت پايه هاي ديني و فرهنگي و تلطيف امور در جامعه مي شود.

عمل كردن به احكام اسلامي، فرهنگ ديني را در جامعه نهادينه خواهد كرد.

استقلال و فرهنگ، زمينه ساز استقلال واقعي هر كشور است.

اصلي ترين دغدغه نظام اسلامي، حاكم كردن فرهنگ اصيل ديني و ارزش هاي مذهبي است.

قرآن و سنت، از منابع جاويدان فرهنگي هستند.

عملي كردن قرآن و سنت در جامعه، رمز موفقيت ايران در همه عرصه هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي است.

ص: 93

با حاكميت فرهنگ ديني در جامعه، به مقابله با شبيخون فرهنگي دشمن برويم.

يادمان باشد اگر دشمن، فرهنگ ديني كشورمان آسيب بزند، بخش مهمي از خاكريزهاي ما را تصرف كرده است.

آيا مي دانيد يكي از راه هايي كه فرهنگ به واسطه آن بر رفتار اقتصادي اثر مي گذارد، شكل گيري شبكه هاي اجتماعي است؟

بسياري از پژوهشگران و متفكران، وجود محيطي فرهنگي را كه به ارتقاي صرفه جويي، صنعتي شدن، نظم و انظباط، تحصيل، آموزش، هماهنگي، احترام به بزرگ ترها، كار و كوشش و در نتيجه رشد اقتصادي مي انجامد، عامل ضروري و شرط توسعه اقتصادي مي دانند!

آيا مي دانيد سرمايه اجتماعي، شامل هنجارها و ارزش هايي كه در ميان گروهي از مردم تسهيم شده و به ارتقاي ميزان همكاري و اعتماد در بين آنها مي انجامد؛ مانند سرمايه فيزيكي و انساني به عنوان منبع ثروت مطرح است؟

آيا مي دانيد عوامل فرهنگي از طريق تأثير بر سازمان ها و توليد، عقايد مرسوم درباره مصرف و كار، توانايي خلق و مديريت نهادها و ايجاد شبكه هاي اجتماعي، رفتار اقتصادي را تحت تأثير قرار مي دهد؟

آيا مي دانيد توسعه يك مقوله ارزشي است نه يك مقوله صرفاً اقتصادي؟

آيا مي دانيد بدون ايجاد بستر مناسب فرهنگي، نمي توان به دنبال تغييرات در ديگر ابعاد جامعه بود؟

آيا مي دانيد وفور امكانات مادي و بالا بودن نسبت مصرف هاي تجملي و بيرون از حد اعتدال، انسان را به لذت كاذب و آزمندي شديد مي كشاند؟

ص: 94

فرهنگ، ماناترين وجه زندگي بشري است.

جامعه به وسيله فرهنگ انتظام مي گيرد و انسان به وسيله فرهنگ، اجتماعي مي شود.

فرهنگ هر قوم و ملت، خميرمايه حيات ابدي، سرچشمه تراوش دانش و معرفت، و از اركان بقا و ثبات آن قوم و ملت به شمار مي رود.

خودباوري فرهنگي، نوعي نگرش فرد به فرهنگ جامعه خويش است. اگر اين نگرش مثبت باشد، آن را خودباوري فرهنگي؛ و اگر منفي باشد، خودباختگي يا از خودبيگانگي فرهنگي گويند.

ايران، كشوري با عقبه فرهنگي هزار ساله است. پس به فرهنگ اصيل خود بباليم.

اگر ملتي از فرهنگ خود دست بكشد، مثل اين است كه خودكشي كرده باشد.

هيچ ملتي نمي تواند روش هاي فرهنگي بيگانه را بپذيرد و از نفوذ آنها در امان باشد.

انسان هاي كوتاه نظر و ابن الوقت چون نقشه اي براي حركت و رسيدن ندارند، همت و اراده آنان نيز تحت تأثير قرار گرفته، دچار خودباختگي مي شوند.

خودباوري ملي در هرجامعه، عامل به كار افتادن مؤثر همه اجزاي جامعه و لازمه رشد و توسعه و دستيابي به پيشرفت هاي وسيع در ابعاد مختلف است.

اعتقاد به داشته هاي ملي از پايه هاي خودباوري است.

خودباوري فرهنگي، كليد همه كاميابي ها و ابزاري لازم براي رسيدن جامعه به رشد و توسعه به شمار مي آيد.

ص: 95

هر حكومتي كه از خودباوري ملي برخوردار باشد، در مسير اقتدار قرار خواهد گرفت.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني تلاش در جهت طراحي يك الگوي مناسب از سبك زندگي، متناسب با فرهنگ ديني و اقتصاد مقاومتي.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني بازبيني و بازسازي نظام تعليم و تربيت رسمي و غير رسمي كشور، متناسب با اقتصاد مقاومتي و ملزومات آن.

خودباوري فرهنگي؛ يعني فعال كردن ظرفيت هاي بالقوه و فرصت ها در چارچوب فرهنگ اصيل اسلامي.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني ارزش گذاري مشوقانه براي توليد آثار فاخر توسط هنرمندان جامعه.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني فراهم كردن زمينه نشاط و شادابي براي كار و تلاش از طريق ترويج فرهنگ صرفه جويي.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني پرهيز از اسراف و تبذير، پرهيز از هزينه كَردهاي زائد.

با تقويت فرهنگ كار و تلاش خستگي ناپذير، فرهنگ اصيل خود را به رخ جهانيان بكشيم.

پاسداري از فرهنگ اصيل ايراني؛ يعني تقويت روح وظيفه شناسي ديني براي آباداني زمين.

پاسداري از فرهنگ اصيل ايراني؛ يعني ايجاد زمينه و بستر فرهنگي اجتماعي مناسب براي افزايش ميزان وجدان كاري، انضباط اجتماعي، خلاقيت و ابتكار.

آيا مي دانيد هدف تهاجم فرهنگي غرب، تضعيف وحدت ملي است؟

ص: 96

آيا مي دانيد هدف تهاجم فرهنگي غرب، تضعيف باورها و اعتقادات مذهبي، تضعيف ارزش ها و مزيت هاي فرهنگ ملي است؟

آيا مي دانيد هدف تهاجم فرهنگي غرب، زوال تدريجي انقلاب، تغيير ساختارهاي اصلي نظام و تغيير تدريجي هويت فرهنگي نظام است؟

آيا مي دانيد هدف تهاجم فرهنگي غرب، تضعيف روح انقلابي و بي اعتقاد كردن نسل جديد به دين و انقلاب است؟

آيا مي دانيد هدف تهاجم فرهنگي غرب، ايجاد روح بي مبالاتي در مردم، مخدوش ساختن كارايي نظام و مسئولين، و تحقير و تحريف تاريخ است؟

آيا مي دانيد هدف تهاجم فرهنگي غرب، تقويت روح دنياطلبي و مادي گرايي مردم است؟

آيا مي دانيد هدف تهاجم فرهنگي غرب، ايجاد ازخودبيگانگي فرهنگي و ايجاد شكاف ميان مردم و مسئولان، و تضعيف اعتماد به نفس ملي است؟

يادمان باشد تهاجم فرهنگي، خطري است كه اساس فرهنگ را به شدت تهديد مي كند.

آيا مي دانيد تهاجم فرهنگي از طريق تخريب اصول و مباني يا تحقير و استهزاي ارزش ها و واردسازي عناصر منفي و مخرب، فرهنگ جامعه را دچار انحطاط مي سازد؟

آيا مي دانيد دشمنان براي دستيابي به اهداف شوم خود، از طريق فرهنگ نفوذ مي كنند؟

ترويج سبك زندگي مدرن، از مهم ترين اهداف فرهنگ غرب است.

تقدس زدايي از ارزش ها و آرمان ها، يكي از راهبردهاي اساسي فرهنگ غربي است.

ص: 97

بي حجابي و بدحجابي، رهاورد فرهنگ وارداتي غرب است.

با تقويت روحيه ديني، به مبارزه با انديشه هاي روشن فكرمآبانه و معنويت هاي انحرافي برخيزيم.

مديريت جهادي در فرهنگ؛ يعني تقويت مستمر فرهنگ سازماني با جهت گيري ارزشي و اخلاق حرفه اي.

خانه و خانواده، بستر مناسب براي فرهنگ سازي درست مصرف كردن است.

ايمان بياوريم كه رمز موفقيت آيندگان، در گرو فرهنگ سازي امروز ماست.

ايمان بياوريم كه در فرهنگ نامه درست مصرف كردن، قطره ها نيز اثرگذارند.

ايمان بياوريم كه درست مصرف كردن، بنيان گذاري بناها فرهنگ هاست.

در رسيدن به الگوي مصرف در سال 1393 فرهنگ ساز باشيم.

در رسيدن به الگوي مصرف در سال 1393 خود و ديگران را به درست مصرف كردن تشويق كنيم.

تلاش براي رسيدن به الگوي مصرف در سال مديريت اقتصادي را از خود شروع كنيم.

براي رسيدن به الگوي مصرف در سال مديريت اقتصادي، حال را بشناسيم و براي آينده عمل كنيم.

يادمان باشد: «ما مي توانيم»، نقطه قوت ماست. با پشتكار و همتي بلند، فرهنگ اسلامي و ريشه دار ايراني را به جهانيان معرفي كنيم.

براي رسيدن به نقطه مطلوب در عرصه هاي فرهنگي، نياز به گام هاي محكم همه مردم است.

ص: 98

توجه به بخش فرهنگ و اقتصاد، ابزارهاي اساسي رشد و پيشرفت جامعه است.

ريشه انقلاب اسلامي، فرهنگ اسلامي است.

آنچه ايران اسلامي را به سرآمد ترين كشور جهان اسلام تبديل كرده است، باورها و اعتقادات اسلامي ملت ايران است.

فرهنگ هر ملتي، سدي دربرابر از خويش گريزي هاست.

امروز انكار هويت و فرهنگ يك قوم و ملت به هر بهانه و دليلي كه باشد، همگامي با بيگانگان براي محو فرهنگ و هويت يك ملت است.

تا زماني كه خودباوري در يك ملت شكل نگيرد، استقلال فرهنگي آن كشور صورت نمي گيرد.

خودباوري روح پيشرفت است.

از طريق آگاهي بخشي به قشر جوان و تقويت روحيه خودباوري، مي توان مردم كشور را در برابر هجمه هاي فرهنگي دشمنان درامان نگهداشت.

خودباختگي يك آفت در راه كسب استقلال است.

امروز با حمايت از فرهنگ و اصالت هاي مردم، علاوه بر غنابخشي به فرهنگ ايران و اسلام عزيز، در برابر انبوه تحقيرهاي تاريخي دشمنان كشور نيز مي توان قد برافراشت.

در فرهنگ ديرپاي اين سرزمين كهنسال، شكوه وشوق شيرين خودباوري نهفته است.

مي توان با تكيه بر فرهنگ پر بار اسلامي و فرهنگ خودي، به خودباوري فرهنگي دست يافت و ريشه بسياري از وابستگي را خشكاند.

هم فكري و هم دلي درحوزه فرهنگ، بسترساز عزم ملي است.

ص: 99

اگر رشد و توسعه تنها در بخش اقتصاد صورت گيرد و به فرهنگ توجهي نشود، رشد و توسعه متوازن محقق نمي شود.

خوداتكايي در اقتصاد؛ يعني ايمان بياوريم به توليدات داخلي خودمان.

جوان ايراني؛ يعني خلق حماسه هاي بزرگ... يعني اقتدار در دوران تحريم.

دوران تحريم، دوران طلايي براي شكوفايي اقتصاد ايرانيان خواهد بود.

از كارآمدترين سلاح هاي ممالك سلطه گر، مسخ شخصيت و بي هويت كردن ملل تحت سلطه است.

بدون شك جباران مستكبر، براي تحكيم پايه هاي سياست جابرانه خود، قبل از هر چيز قربانيان خويش را به استضعاف فكري و فرهنگي مي كشانند.

جوامعي كه به بحران شخصيت و هويت دچار مي شوند، بازيچه قدرت هاي استثمارگر و مستكبر مي شوند و در برابر هيمنه شيطاني آنان، خود را مي بازند.

خودباختگي فرآيند عواملي دروني مانند: غفلت، ضعف اراده و ايمان، ترس، جهل و دنياگرايي است.

سال 1393، سال ايمان و خودباوري به توانمندي هاست.

حمايت از توليدات داخلي، پاسداري از اقتصاد ملي و تداوم راه شهيدان است.

ايران هميشه بر قله هاي اقتدار خواهد ايستاد.

ايرانيان با آگاهي و بصيرت، همه موانع را از سر راه بر خواهند داشت.

هر ايراني در خلق حركتي جهادي، نقش پر رنگي دارد.

ص: 100

اقتدار در حوزه فرهنگ، به ميزان آگاهي افراد جامعه و توانمندي هاي مديران در اقناع ديگران؛ يعني آموزش و پرورش وابسته است.

اقتدار جمهوري اسلامي، ريشه در فرهنگ علوي و فاطمي دارد.

بلكه فرهنگي بي ريشه و سست و شكننده است.

نقش فرهنگ در ايجاد قدرت از منظر ديگر، از داشتن روحيه عملگرايي و توجه بيشتر به بعد عملي نظريات و تئوري ها ناشي مي شود. بر اساس اين ديدگاه، فرهنگ به معني ديگر دانستني هاي متعلق به عمل است و تأكيد بر عمل به حدي است كه اگر به اين دانستني ها عمل نشود، نمي توان آن را فرهنگ دانست.

فرهنگ تنها حرف نيست، بلكه عمل هم هست، اما نه عمل مكانيكي و تصنعي.

وجود هنجارها و قاعده هاي پسنديده اجتماعي، از خصوصيات جامعه فرهنگي است كه بي گمان در قوام و اقتدار آن جامعه، تأثير شگرفي خواهند داشت.

در هر جامعه اي كه سرمايه هاي فرهنگي ارتقاء يابد، كمك موثري بر گسترش توسعه فرهنگي خواهد داشت..

اگر عزت نفس در جامعه اسلامي وجود نداشته باشد، اين جامعه خوار و ذليل است.

با خودباوري مي توان به فرهنگ و هويت خودمان مباهات كنيم و اين آغازي مبارك است براي استقلال در حوزه هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي.

خود باوري، ناكام ساختن تمام طرح هاي تحقيركننده دشمن است.

ملت ايران، نيازي ندارد كه روش هاي زندگي خود را از ديگران تقليد كند.

ص: 101

با استقلال فكري، استقلال علمي، روح عزت ملي در كالبد كشورمان دميده خواهد شد.

اعتماد به نفس، رمز پيشرفت علمي و فن آوري است.

بزرگ ترين سرمايه كشورمان، استقلال سياسي؛ خودباوري ملي و فرهنگي است.

براي رسيدن به عزت ملي در عرصه فرهنگ، بايد به سنت هاي خود پاي بند باشيم.

براي رسيدن به عزت ملي در عرصه فرهنگ، بايد به سنت ها و باورهاي اصيل اسلامي خود پاي بند باشيم.

براي رسيدن به عزت ملي در عرصه فرهنگ، نبايد مقلد فرهنگ هاي بيگانه و مهاجم باشيم.

ص: 102

كتاب نامه

كتاب نامه

حكيمي، محمدرضا، الحياه، مترجم: احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دوم، تهران، 1374.

خميني، روح الله، صحيفه نور، تهران، وزارت ارشاد، 1365.

ترقي، حميدرضا، حديث ولايت، خانه پژوهش، قم، 1385.

سايت مقام معظم رهبري، www.khamenei.ir.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109